چکیده:
در طی سالهای اخیر هنجارها و ارزشهای حاکم بر زندگی خانوادگی در سراسر جهان تغییر یافته است، جامعهی ما نیز در این زمینه تحولات گستردهای را تجربه کرده است از جمله آنها میتوان به شکلگیری خرده فزهنگ همباشی در کلان شهر تهران اشاره کرد. این شیوه تعامل بین دو جنس شاید درممالک دیگر امری عادی باشد، اما در جامعهی ما به عنوان یک شوک فرهنگی درنظرگرفته میشود. این مقاله در پی مطالعه ی خرده فرهنگ همباشی و برخی آثار آن در شهر تهران است. این پژوهش با روش تحقیق کیفی و انتخاب نمونهای متشکل از20 نفر از افرادی که تجربهی زیسته همباشی در شهر تهران را دارند و مصاحبههای عمیق با آنها به انجام رسیده است. مقولهها و زیر مقوله های استخراج شده نشان میدهد که فردگرایی، بازاندیشی، تفاوت نسلی، فاصلهی بین بلوغ جنسی و بلوغ اقتصادی، هزینه-سود به عنوان شرایط علی، مهاجرت شغلی-تحصیلی، سبک زندگی، تقدسزدایی از ازدواج به عنوان شرایط زمینهای، آشنایی با زندگی همباشی افراد دیگر و تجربهی دوستی با جنس مخالف به عنوان شرایط مداخلهگر و بازتعریفنقشهای جنسیتی و اعتقاد به برابری در بین زوجهای همباش به عنوان راهبردها (استراتژی) مشخص شدهاست. پیامدهای زندگی همباشی بر اساس نتایج این پژوهش به دو دستهی فردی و اجتماعی قابل تقسیم است. داغ ننگ، آسیب پذیری دختران، عدم ثبات در زندگی همباشها به عنوان پیامدهای فردی، کاهش تعاملات اجتماعی، کاهش کارکرد خانواده به عنوان پیامدهای اجتماعی در نظر گرفته شده است.گرایش به سمت خرده فرهنگ همباشی به موازات حرکت جامعه به سوی مدرنیته و گسترش ارتباطات و تحولات فرهنگی ناشی از آن بودهاست و در افراد همباش، دلبستگی و تعهدی که باید نسبت به ارزشهای پذیرفته شده در جامعه باشد کمرنگ شدهاست. بنابراین میتوان گفت، رشد فردگرایی و عقلانیت در بین افراد جامعه، عدم بازتولید ارزشهای نسل قبل در بین نسل جدید، بازاندیشگی در بین نسل جوان و ... در کاهش اهمیت ازدواج و علاقهمندی به شیوههای جدید ارتباط بین زن و مرد تاثیرگذار است.