چکیده:
شهرستان سربیشه در استان خراسان جنوبی بهدلیل موقعیت ویژه جغرافیایی، همواره تحت تاثیرات فرهنگی و اجتماعی اقوام کوچرو و مهاجر قرار گرفته است. نتیجه این تعاملات در مقاله پیش رو، با هدف بررسی رابطه نقوش سفالینههای بهدست آمده از چهار فصل کاوش باستانشناسی محوطه کهنک سربیشه و نقوش بهکار رفته در دستبافتههای سنتی این منطقه بالاخص قالیچههای ذهنیباف و گلیم آورده شده است. در این دستبافتهها که حاصل سرپنجه عشایر بهلولی، بلوچ و هنر بومیان این شهرستان بوده، سعی شده تا نقوش از نظر وجوه اشتراکی و افتراقی احتمالی و همچنین اصالت و هویت بومی بررسی شوند. پرسش اساسی این است که ارتباط معناداری میان نقوش یادشده وجود دارد؟ و این ارتباط چه حوزههایی را شامل میشود؟ در این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، نقوش استخراجشده مطالعه و مقایسه تطبیقی گردیده و در گردآوری اطلاعات، از روش میدانی، تصویربرداری از نمونهها، مصاحبه با هنرمندان و مطالعه مستندات کتابخانهای استفاده شده است. مطالعه صورتگرفته نشان داد که رابطه معناداری میان نقوش سفالینهها و دستبافتههای سنتی منطقه وجود داشته است و زمینههای اشتراک فراوانی دارند. نقوش ساده و ترکیبی تجریدی ملهم از گیاهان، طبیعت و اشیا، بیشترین گروه نقوش را تشکیل داده و نقوش انسانی، جز در دستبافتهها، در سفالینههای کهنک قابلشناسایی نیستند. استفاده از نقوش و فرمهای مشابه در سفال و دستبافتههای منطقه، نشان از تداوم و پیوستگی فرهنگی و همچنین شرایط زیستمحیطی، اعتقادات و باورداشتهای آنها دارد. با توجه به اینکه در تطبیق برخی از نقوش سفالینهها مشابه بومی بهدست نیامد، لذا بنا بر فرض وارداتی بودن نقوش، میتوان منشا برخی از آنها را گونههای سفال نیشابور دانست.
واژههای کلیدی: قالیچه ذهنیباف، گلیم سنتی، سفال منقوش، محوطه تاریخی کهنک، سربیشه