چکیده:
انگیزش موضوع فریبندهای است و همیشه دربارة اینکه فرد چگونه می تواند دیگری را بیانگیزد پرسش هایی مطرح بوده است. انگیزش از دورن بر می خیزد. شما می توانید به آنچه که شخص به خاطرش انگیخته می شود موثر واقع شوید. و نهایتا چگونگی تاثیر شما بر هدایت انگیزش افراد در جهت علمکرد خوب است. یک مدیر و رهبر خوب می داند که افراد برای انجام کارهایی که به اعتقادشان بهترین منافع را دارد برانگیخته می شوند. کارمندانی که به نظر می رسند انگیزش قابل قبولی برای کار دارند بر این باورند که انجام یک کار خوب برای سازمان به نفع آنهاست. آنان سعادتشان را در ارتباط با سعادت سازمان می دانند.
خلاصه ماشینی:
می خواهیم امنیت شغلی داشته باشیم، حتی اگر شما نتوانید در مورد حقوق و مزایای آنها کاری کنید می توانید استانداردهای اجرایی را در کمال وضوح و استواری و صداقت به آن ها بشناسانید و به آنان اختیاراتی بدهید تا وظایفشان را آن گونه که می دانند به بهترین نحو انجام دهند.
شما باید با انجام تعهدهایتان زندگی کنید و اگر این گونه عمل کنید به طور خود کار شروع به هدایت انگیزش کارکنان خواهید کرد.
وقتی کار خودش پاداش است زمانی که افراد احساس کنند شغل مناسبی دارند برای انجام کار، انگیزش کافی خواهند داشت.
ساده است، اگر می خواهید کارکنان احساس انگیزش کنند، و خوب کار کنند، یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید اینست که آنها را با شغل شان متناسب کنید و به آنان اطمینان دهید که ابزار و حمایت لازم برای انجام آن را فراهم خواهید ساخت.
در واقع از پاداش ها برای تقویت انگیزش کارکنان استفاده کنید تا با رضایت خاطر طبق انتقادات و درخواست های شما کار کنند.
تامین سلامتی و تندرستی کارکنان از هر هدفی که داشته باشید مهم تر می باشد و این یعنی یک کارخوب و مدیریت هوشمندانه و انسان گرایانه است «کارکنان آسوده خاطر» کارا و موثر کار می کنند و از انگیزش لازم برای انجام کار بهتر برخوردارند.
آن به زمان نیاز دارد و به آرامی و گذشت روزها به وجود می آید کارکنان علاقه مند به رفتار صادقانه هستند و این، اعتماد آنان را به سوی شما جلب می کند در غیر این صورت کار از کار می گذرد و دوباره فرصت جبران پیش نمی آید.