چکیده:
پژوهش حاضر به تحلیل محرومیتهای سیاسی و اجتماعی کلانی میپردازد که بهلحاظ عینی، بستر رشد اندیشهی خشونتگرا در جهان عرب معاصر را فراهم آورده و موجب جذب بخشی از جامعه بهسمت افراطگرایی شده است. بدینمنظور برمبنای ظرفیت نظریههای محرومیت نسبی، بدین نتیجه دست یافتهایم که محرومیت از ارزشهای معطوف به قدرت (وضعیت مشارکت سیاسی)، ارزشهای بینالاشخاصی (وضعیت جامعهی مدنی) و ارزشهای مادی (وضعیت فقر، آموزش و حاشیهنشینی) منجر به ایجاد شکاف بین انتظارات ارزشی و تواناییهای ارزشی بخشی از جامعه میشود و محیط مناسبی را برای جریانهای افراطگرا میآفریند. وضعیت اجتماعی جهان عرب بهلحاظ ارزشهای مادی نشانگر فاصلهی معنادار میان وضع موجود و انتظارات ارزشی شهروندان است. تحلیل جریانهای خشونتگرای معاصر در جهان عرب - مانند داعش و القاعده - صرفاً زمانی صائب است که علاوهبر تحلیل مؤلفههای فکری، به بسترهای اجتماعی-سیاسی این جریان-ها نیز توجه شود.
خلاصه ماشینی:
محروميت هاي سه گانه (سياسي، بين الاشخاصي و رفاهي) و افراط گرايي براساس الگوي ارائه شده در بخش نظري، ميتوان ارزش هاي سياسي را با تاکيد بر ميزان مشارکت در قدرت ، و ارزش هاي بين الاشخاصي را با تاکيد بر ميزان مشارکت در انجمن ها يا وضعيت جامعه ي مدني، و ارزش هاي مادي را با تاکيد بر مؤلفه هايي مانند وضعيت فقر و بيکاري و حاشيه نشيني مورد پژوهش قرار داد؛ سپس نسبت اين محروميت ها با خشونت را سنجيد.
١٣٩ با توجه به اين که نسل اول افراط گرايي معاصر از اختلاف جمال عبدالناصر و اخـوان در مصر تاثير پذيرفت ، لذا مي توان زمينه ي سياسي موجود در مصر بعد از پيروزي افسران آزاد درسال ١٩٥٢ و به وجودآمدن اختلاف بين آن ها و اخوان در سال ١٩٥٤را،که به محروميت اخوان از آورده هاي سياسي انجاميد، مهم ترين عامـل در تقسـيم اخـوان بـين دو رويکـرد اصلاحي (به رهبري الهضيبي) و ساختارشکنانه (بـه رهبـري سـيد قطـب ) دانسـت (شـحاده ، ٢٠١١م ، ٦٠).
در اين کشورها که جغرافياي آن ها مستعد افراط گرايـي اسـت ، وضعيت جامعه ي مدني تابعي از مؤلفه ي تمرکز قدرت است ؛ چون «انحصارطلبي خانـدان حاکم در کشورهاي عربي در ثروت و قدرت ، مانعي براي شکل گيري نيروهـاي اجتمـاعي مستقل از دولت ميشود تا بتوانند نمايندگي منافع گروه هاي مختلف جامعـه را بـر عهـده داشته باشـند.