چکیده:
شخصیّت شمس تبریزی، یکی از پیچیدهترین رموزی است که ادبیّات به شدّت از آن تاثیر پذیرفته است.در نگاه نخست، چنان مینماید که این تاثیر، ویژة مولاناست که مجذوب شیوة عشقورزی شمس شده، امّا به نظر میرسد که تاثیر شمس در ادبیّات به صورت گستردهتری قابل رویت است؛ تا آنجا که میتوان نشانههایی از اندیشة شمس را، در آثار شاعران بزرگی چون سعدی و حافظ رصد کرده، دستکم آن را نوعی همنوایی (Conformity) برشمرد و این همنوایی بهگونهای است که طیف وسیعی از افکار شمس در آن بازتاب یافته است. از سوی دیگر، ویژگی دیگر مقالات، بهرهمندی از جریانی لطیف است؛ جریانی که خواننده را متقاعد میکند که بسیاری از این مقالات را «شعر» بنامد و این برخلاف اشارة گروهی است که آن را تحریری ناقص و دستنوشته شاگردان مولانا دانستهاند. در این نوشتار، این هر دو موضوع مورد بررسی قرار گرفته و تلاش شده تا ارزشهای ادبی مقالات شمس در کنار تاثیری که این ارزشها در شعر دیگران برجا نهاده، بررسی شود. بررسی موصوف بهگونهای است که بخشی از مقالات را زیر لوای شعر مورد بررسی قرار داده و بخشی دیگر بهعنوان اندیشهای که نشانش را میتوان در شعر دیگر شاعران رصد کرد، جستوجو شده است.
خلاصه ماشینی:
در نگاه نخست، چنان مینماید که این تأثیر، ویژة مولاناست که مجذوب شیوة عشقورزی شمس شده، اما به نظر میرسد که تأثیر شمس در ادبیات به صورت گستردهتری قابل رؤیت است؛ تا آنجا که میتوان نشانههایی از اندیشة شمس را، در آثار شاعران بزرگی چون سعدی و حافظ رصد کرده، دستکم آن را نوعی همنوایی (Conformity) برشمرد و این همنوایی بهگونهای است که طیف وسیعی از افکار شمس در آن بازتاب یافته است.
همچنین در کتاب «نزههالمجالس» - تألیف جمالعلی شروانی، از نویسندگان و شاعران قرن هفتم- یک رباعی بهنام شمستبریزی از این قرار درج است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} علاوه بر رباعی موصوف، شمس در مقالات به بیشتر از 31 رباعی، چند غزل و تکبیتهای فارسی و عربی استناد کرده که مشخصا معلوم نیست آنها اشعار خود شمس است یا از آن دیگران (صاحبالزمانی، 1389: 518-آ)، ولی اساسا باید گفت شعری که شمس سروده، همچون شخصیت مرموز او نایاب و گم است.
آیا این بشارت که شمس را سرمست کرده، همان گمشدة حافظ نیست که در او نیز غوغایی برای یافتنش برانگیخته و آن را اینگونه بر زبانش جاری کرده است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} باز شمس، تجاهلالعارف کرده، از بیتوجهی مردم نسبت به چنین خسران بزرگی ابراز حیرت میکند.
پس از شمس، حافظ این اندیشة شمس را اینگونه بازنمایانده است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} این نیز فرازی دیگر از مقالات شمس است که بازتابش در شعر حافظ- چنانکه خواهد آمد- قابل رؤیت است: سخن پیش سخندان گفتن بیادبی است؛ مگر به طریق عرضه کردن...