چکیده:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی درونمایههای اخلاقی بکار رفته در کتاب نفثهالمصدور زیدری نسوی، منشی دیوان رسالت اواخر عهد سلطان جلالالدّین خوارزمشاه میباشد. نفثهالمصدور علاوه بر این که به عنوان یکی از منابع مهمّ در نثر مصنوع و متکلّف ادب فارسی به حساب میآید؛ در کنار کتاب دیگر مولّف، مسمّی به سیرة جلالالدّین منکبرنی، از امّهات کتب تاریخ در حوادث پایان عهد خوارزمشاهیان و به طور مشخّص، اواخر سلطنت سلطان جلالالدّین خوارزمشاه و اوایل یورش مغول به ایران است. در این اثر، آمیخته با ذکر رویدادها و نقل خاطرات جانکاه، پارهای از درونمایههای فکری و مضامین اخلاقی نیز مجال بروز یافته که تنیده در جان کلام بغرنج و نثر دشوار کتاب به ظهور رسیده است. از آنجا که محور اصلی اینگونه آثار، بثّالشّکوی و بیان رنج و آلام شخصی میباشد، مضامین بکار رفته در نفثهالمصدور، انفسی بوده و موضوعات از درون واکاوی میشوند. به طور کلّی محتوای کتاب، نمایانگر فضای یاس، وحشت و بیاعتمادی عصر زیدری است که غمگرایی مولّف و استیصال از حکم تحمیلی تقدیر از نمودهای بارز آن است که در کلّ نشانگر بیاثری تدابیر و تاثیر سوء بیاندیشگیهاست.
خلاصه ماشینی:
نفثهالمصدور علاوه بر این که به عنوان یکی از منابع مهم در نثر مصنوع و متکلف ادب فارسی به حساب میآید؛ در کنار کتاب دیگر مؤلف، مسمی به سیرة جلالالدین منکبرنی، از امهات کتب تاریخ در حوادث پایان عهد خوارزمشاهیان و به طور مشخص، اواخر سلطنت سلطان جلالالدین خوارزمشاه و اوایل یورش مغول به ایران است.
این کتاب، علاوه بر اهمیت آن از لحاظ ویژگیهای زبانی و بلاغی و شیوه بیان و سبک انشای آن، به لحاظ تاریخی نیز که گویای درد و رنج مصایب هجوم مغول به ایران و به طور مشخص در توصیف سختیها و محنتهای سلطان جلالالدین خوارزمشاه و نیز خود مؤلف است؛ در کنار تألیف دیگر زیدری در این خصوص، مسمی به «سیره جلالالدین منکبرنی»، از اهمیت و ارزش قابلتوجهی برخوردار است.
در ادامه، علامه قزوینی چنین بیان میدارد: «از دو عبارت مذکور اگرچه صریحا معلوم نمیشود که نفثةالمصدور اسم علم این کتاب باشد، بلکه ظاهرا مقصود معنی لغوی (مجازی) این کلمه است که به معنی شکایت از روزگار و شرح وقایع ناگوار وارده بر شخص [شهابالدین زیدرینسوی] و بهاصطلاح درد دل است؛ ولی اگر در خیال مؤلف هم این تسمیه نگذشته باشد، نفثهالمصدور اسم بسیار مناسبی است با موضوع این کتاب و کاملا اسم با مسمی مطابق است» (همان: شصت و دو).
به عنوان نمونه، در جریان انتخاب رسول جهت رسالت فیمابین خوارزمشاهیان و حکومت روم و شام، برای جلب همکاری و معاونت ایشان در امر دفع فتنۀ مغول، زیدری از تأخیری که در این خصوص از جانب حکومت ایران به وقوع پیوست و گذشت زمان را غیر قابل جبران نمود، تعبیر به «سوءتدبیر» میکند که سرانجام باعث «سه طلاق و چهار تکبیرزدن ایشان بر ملک ایران میگردد» (همان: 30).