چکیده:
\در اندیشة بشر نخستین، زمین الهة مادر بود که با ریختن خون بر روی آن بارور میشد و چرخة حیات را تداوم میبخشید. پیروان ادیان کهن ایرانی از جمله مهری، زروانی و زردشتی برای ناهید، تیشتر، وای ومیترا قربانی میکردند. این جستار ذبح گاو نخستین که اساس دین مهری بوده است و نیز جشن مهرگان (روز آفرینش مشی ومشیانه و غلبة فریدون بر ضحّاک) و آیین سوگ سیاوش را که در تاریخ بخارا و مجمل التّواریخ و القصص نمود یافتهاند، مورد بررسی قرار داده است. همچنین این پژوهش به شرح اسطورهای تقدیم قربانی به وسیلة دو نیروی خیر و شرّ و ردّ شدن قربانی شرّ توسط پروردگار که در تاریخ بلعمی نیز بازتاب یافته، پرداخته است. نتایج این مقاله حاکی از آن است که برخی روایات کتابهای تاریخی – ادبی دورة اسلامی با الگوهای اسطورهای منطبق هستند و میان تاریخ، حقیقت و اسطوره پیوند ژرفی برقرار است؛ به عبارت دیگر پارهای از آنچه در تاریخ نگاریها منعکس شده است، ادامة حیات طبیعی اسطورهها و ادیان کهن هستند که به حقیقت و واقعیّت نزدیکتر شدهاند.
خلاصه ماشینی:
آدمیان از دیرباز بر این باور بودند که قربانیکردن اگر با خلوص نیّت انجام شود، یکی از اعمال نیکی است که معتقدان را برای نیل به هدفشان یاری خواهد کرد.
و هم حمزه از کتابی دیگر، دیگر حکایت کند از کتب پارسیان، به لغتی غریب نوشته که حقّ تعالی اوّل خلقت، مردی آفریدی و گاوی اندر مرکز بالایین، سه هزار سال بیآفت بماندند و اين هزارگانها [ى] حمل و ثور و جوزا بود، و پس به زمين اندر سه هزار ديگر بىهيچ رنج و مكروه بماندند، و آن هزاره سرطان و اسد و سنبله بود، پس چون اوّل هزار سال ميزان بود، خلاف ظاهر گشت، و اين مرد كهومرث نام بود، سى سال زمين و نبات و گاو را همى داشت» (مجملالتّواریخ والقصص، بیتا: ۲۲و۲۳) قربانیکردن گاو، آن هم به فرمان خورشید، ارمغانی نو برای جهان و هستی بود.
از دیگر آیین ها و مراسم میترایی که تا همین اواخر نیز میان زردشتیان ایران باقی مانده است آیین قربانی کردن خروس برای مهر است.
آرزوی همیشگی او این است که بتواند زمین را از موجودات خالی کند و برای رسیدن به هدف خود فدیهها و قربانیها را پیشکش ناهید میکند.
ابراهیم(ع) در پی وفا کردن به نذر خود درصدد قربانی نمودن فرزند برای خداوند برمیآید: «پس چون ابراهیم را علیه السّلام اسحق بیامد و بزرگ شد و اسماعیل آنجا به مکه بزرگ شد، و اسحق پنجساله شد و ابراهیم با خدای متعال نذر کرده بود که اگر مرا پسری آید از قِبَلِ خدای تعالی قربان کنم.
و به خبر ایدون آمده است که خود ابراهیم این خواب ندیده بود و دل بنهاد که هرآینه آن نذر وفا کند و فرزند را ذبح کند.