چکیده:
نیما یوشیج بزرگ مرد نو اندیش شعر ایران بر قلة بلند و قلعة سترگ ادبیّات کهن ایستاده و به سوی مرزهای تجدد و پهنة بیکرانة سخن پارسی در جامهای نو با شیوهای نو و ورود به دنیای نو وارد شد، دنیایی به وسعت بیکران معنی که سخن پارسی تا همیشة روزگار وامدار اوست. با بررسی جایگاه انتقاد در اشعار نیما یوشیج و تغییر و تحولات سیاسی واجتماع و روند تعمیق و تاثیر گذاری و ترویج هنر ادبیّات پایداری که عرصه آزادی و رهایی اندیشههای انتقاد از جوّ زمانه و نوآوریهایی در زمینه محتوا و شکل در اشعار نیما یوشیج دیده میشود با بررسیهای به عمل آمده عمده انتقاد اجتماعی او تلفیقی از جد، طنز، هجو میباشد. بیشترشعرهای نیما اجتماعی بوده وبیانگر رنج و درد است که در تار و پود جامعة روستایی ایران وجود دارد؛ انتقاد به شیوههای متنوع از مسایل اجتماعی از جمله: فقر، بیعدالتی، استبداد، غفلت و بیخبری مردم در شعرش موج میزند.
خلاصه ماشینی:
اما شاعر مشروطه که با حساسیتهای خاص سیاسی خود آثار حضور بیگانه را در کشور میدید، لحظهای از مبارزه علیه استعمار و افشای سیاستهای آنان دست نمیکشید؛ بنابر این بخش عظیمی از سرودههای این عصر، درباره همین موضوع است که در لحظههای مختلف تاریخی به نظم کشیده شده است و کمتر شاعری از شعرای دورة مشروطه است که زمزمه این مبارزه را ساز نکرده باشد حتی کسی مثل ادیب نیشابوری که عزلت گزیده درس و مدرسه است و کار زیادی به سیاست ندارد، در قرارداد روس و انگلیس بر سر تقسیم ایران به مردم هشدار میدهد: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} این بیت نیما شاید بیان کنندة امید به اندیشه انقلابی باشد که ریشه در تفکرات کارل مارکس جامعه شناس دارد، آنجا که میگوید: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} نیما امیدوار است روزی انقلاب به وقوع بپیوندد که رضاشاه (اسب دوان) به زیر کشیده شود و مردمی که اسب رضاشاه بودند در آن روز، سوار بر قدرت و حکومت، همین بلا را بر سر رضاشاه بیاورند.
/ پی دشمن بسی لجاجت کن/ چو لجاجت کند سماجت کن/ خویش را با سلاح زینت کن/ از همه جانبه مرمت کن / خانهای را که فقر ویران کرد » ( نیما یوشیج 1375: 116 ) شعر دیگری که در آن چهرة مبارز برجسته میشود شعر «قلب قوی» است؛ این شعر در سال 1305 سروده شده است و حال و هوای اجتماعی دارد.