چکیده:
محمّدرضا شفیعی کدکنی(م. سرشک) شاعر صاحب سبک ¬معاصر به گونه¬ای خاصّ از طبیعت و پدیده¬های طبیعی در شعر خود بهره برده است. ابعاد مختلف شعر او با طبیعت و عناصر آن، پیوندی تنگاتنگ یافته و بخش عمده¬ای از شعر شفیعی، وامدار مظاهری است که در طبیعت وجود دارد. استفاده از سمبول¬های برگرفته از طبیعت و نیز فضا سازی¬های نمادینی که با توسّل به قابلیّت و امکانات طبیعت شکل می¬گیرد، شاکله و ماهیّت شعر شفیعی را سامان میبخشد. افزون بر بهرة سمبولیک، شفیعی از طبیعت به عنوان محمل و بستر اصلی مضمون¬ پردازی و معنی¬آفرینی¬های خود بهره می¬برد. در این مقاله، ابعادی از طبیعت¬گرایی در شعر شفیعی و چگونگی تلفیق داشته¬های طبیعت با عواطف و اندیشه¬های وی بررسی شده است. در این راستا تجلیّات انسان ¬اندیشی، جامعه¬گرایی، نگرش شهودی و بینش عرفانی در شعر شفیعی و پیوند این نشانه¬ها با طبیعت و مظاهر طبیعی، مورد تامّل و تحلیل قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
تركيب نمادين دنياي انساني و مظاهر طبيعت، به بيان ديگر، تلفيق رفتارهاي انساني با فعل و انفعالاتي كه به طور واقعي در پديدههاي طبيعي وجود دارد، ويژگي بارز اين نمونه و بُعدي از طبيعتگرايي و سمبوليسم در كار شفيعي است كه در آن، انسان و طبيعت حضوري درهم تنيده پيدا ميكنند و هر يك، امكان مييابند به جاي ديگري رفتار كنند.
در آنها شفيعي سعي در بيان ضرورت حركت مردم و ايستادگي در برابر حكومت دارد و با استفاده از شگردهاي خاص از جمله بهرهگيري از طبيعت و نشانههاي طبيعي، اين توصيه را به صورت شاعرانه و نمادين بيان ميكند.
در اين اشعار، قصد نهاييِ شفيعي، نه ارائة مفهوم و معناي معمول شعري، بلكه ايجاد فرصتِ دريافتي بيواسطه براي خود و خواننده است او نگاه خواننده را متوجّه يافتههايي تازه در طبيعت ميكند؛ به بيان ديگر، آنچه را در نگاه عادّي، بديهي و مكرّر به نظر ميرسد به گونهاي تازه و شگفتآور، ترسيم ميسازد.
» (شفيعي،1385: 353) عليرغم اينكه شفيعي همواره از طبيعت بهرة سمبوليك ميبرد و با عناصر طبيعت، بيان مفاهيمي انساني و اجتماعي را قصد ميكند، در اين شعر، استفاده از پديدههاي طبيعي به گونهاي نيست كه بتواند خواننده را به برداشت سمبوليك برساند.
شفيعي در اين شعر، جنبه و جلوهايي از طبيعت را نشان داده كه گويي نخستين بار است آن را مشاهده ميكند.
» (شفيعي،1385: 218) اين شعر كه ترسيمي از كيفيّت ناشناخته و پر رمز و رازِ عشق و دنياي بينهايتِ آن است، تصويري از پيوند و تعامل اجزاي طبيعت و هستي را نيز به دست ميدهد.