چکیده:
آیرونی، شگردی است که نویسنده یا گوینده با آن، با توجّه به بافت متن به کلام یا واقعة ظاهرا صریح، معنایی بسیار متفاوت میبخشد. مهمّترین گونههای آیرونی عبارتند از: کلامی، نمایشی، موقعیّت، سقراطی، رمانتیک و تقدیر. آیرونی موقعیّت، زمانی به کار میرود که تضادّی بین موقعیّتهای واقعی و آنچه که متناسب است یا بین وضعیّتی که اتفاق افتاده و وضعیّتی که انتظار میرود، رخ میدهد، یعنی آنچه انتظار میرود، پیش آید و آنچه که اتّفاق میافتد، با هم تفاوت دارد. نظامی، شاعر قرن ششم، از جنبه های آیرونیک در آثار داستانی خود بهرههای فراوانی برده است. وقایع و اتّفاقاتی که در داستان میافتد، وقتی رنگ و بوی آیرونی به خود میگیرد، خواننده را بر آن میدارد تا با اشتیاق بیشتری به ادامه داستان توجّه کند و هر از گاهی هم خندههایی هر چند تلخ بر لبش مینشاند. هدف از این پژوهش، بررسی آیرونی موقعیّت در داستانهای مثنوی خسرو و شیرین حکیم نظامی گنجوی است. نتیجه حاصل از این تحقیق آن است که در بین مثنوی های حکیم نظامی، داستان های مثنوی خسرو و شیرین بعد از مثنوی هفتپیکر بیش از بقیة مثنویها دارای آیرونی موقعیّت و به تعبیر دیگر چرخشهای غیرمنتظره میباشد.
خلاصه ماشینی:
نتیجه حاصل از این تحقیق آن است که در بین مثنوی های حکیم نظامی، داستان های مثنوی خسرو و شیرین بعد از مثنوی هفتپیکر بیش از بقیة مثنویها دارای آیرونی موقعیّت و به تعبیر دیگر چرخشهای غیرمنتظره میباشد.
آیرونی موقعیّت در این ابیات مثنوی مولوی بسیار مشهود است: آن یکی خر داشت پالانش نبودکوزه بودش آب مینامد به دست یافت پالان، گرگ خر را در ربودآب را چون یافت، خود کوزه شکست (مثنوی، دفتر اوّل، ابیات 41 و 42) بحث و بررسی در منظومة خسرو و شیرین حکیم نظامی، جنبههای آیرونیک بسیاری مشاهده میگردد و در میان انواع آیرونی، پس از آیرونی تقدیر، آیرونی موقعیّت بیش از همه در این شاهکار مورد استفاده شاعر قرار گرفته است.
نگهبانان بترسیدند از آن کاردریدند از هم آن نقش گزین راچو شیرین نام صورت برد گفتندپری دارست ازین صحرا گریزیم کز آن صورت شود شیرین گرفتارکه رنگ از وی برد نقّاش چین راکه آن تمثال را دیوان نهفتندبه صحرایی دگر افتیم و خیزیم (نظامی /1366 :158) در این ابیات موقعیّت برای خواننده چنان نمینمود که نگهبانان، کاری مخالف نظر و عقیدة شیرین انجام دهند، امّا با این کار، در جریان داستان، چرخشی ایجاد شد، یعنی؛ بین موقعیّت مورد انتظار خواننده و آنچه در داستان اتّفاق افتاد، تضادّی رخ داد.
شدم خشک از غم اندر یم فتادم (همان /به تلخیص 352_351 ) روال داستان چنان نرم و آهسته پیش میرفت که خواننده اصلاً انتظار نداشت که شیرین با آن همه اشتیاق نسبت به خسرو، دعوت او را نپذیرد، امّا او نه تنها دعوت خسرو را نپذیرفت، بلکه با لحنی بسیار کوبنده شاپور را از گفتة خود پشیمان ساخت.