"ولی در مورد«خانه سعدی»چون نویسنده اهل محل است و مطالعاتی در این خصوص دارد،لازم دید در اطراف مطالبی که در شمارهء دوم سال بیست و ششم مجله وزین یغما مرقوم فرمودهاند،چند نکته را تذکر دهد: 1-پیش از ورود بمطلب،موجب کمال تعجب است که استاد محیط در مقالهء خودشان کسانی را که عقیده دارند،خانه پشت مسجد نو،وقتی محل زندگی سعدی بوده است، مورد تخطئه قرار دادهاند و یکی از دلایل که مبنی بر بطلان عقیده آنها آوردهاند کلمهء «ارسی»است-در حالیکه این کلمه را خبرنگار روزنامهء اطلاعات بکار برده است و در شیراز آنرا«گوشواره»مینامند و در هر حال ذکر این کلمه دخالتی در موضوع ندارد که مورد ایراد واقع شود. 3-موضوع دیگری که باید تذکر داد این است که اجداد سعدی اهل کازرون بودهاند ولی خود شیخ در شیراز متولد شده است و دلائل این امر بسیار است که از آن جمله است قرابت او با علامه قطب الدین شیرازی که به تصریح تواریخ در«دو تنگ کازرون» متولد شده است و او دائی سعدی میباشد2و در تمام اشعار و نوشتههای خود سعدی و (1)-رجوع شود به صفحه 158 جلد فارسنامه ناصری و صفحهء 467 جلد دوم کتاب آثار عجم. اگر تمام این دلائل و مطالبی که ذکر شد مورد قبول قرار نگیرد،وقتیکه از صدها سال پیش تاکنون در تمام شیراز،همه مردم،این خانه را به خانوادهء سعدی منسوب میدانستهاند،بمضمون:«گر نباشد چیزکی؛مردم نگویند چیزها» قطعا این خانه به خانواده سعدی تعلق داشته است(ولو اینکه متعلق به پدر و برادر شیخ باشد)-با این تفاصیل،چه عیبی دارد و به کجا برمیخورد که ما این خانه را چنانکه قرنها معروف بوده،به«سعدی»منسوب بدانیم و آنرا محترم بشماریم و آنرا بیاد آن نابغهء شیرازی،تعمیر و حفظ کنیم؟!"
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)