چکیده:
زهد از کلیدواژههای مهم در علم اخلاق است. در این تحقیق برآنیم تا با روش توصیفی ـ تحلیلی از دریچه آثار امام خمینی ره به این مقوله بنگریم. در آثار ایشان سه شاخص اصلی برای زهد معرفی میشود که با آنچه از فرهنگ علوی در این خصوص میشناسیم، منطبق است. توجه به این نکته که اعراض مطرح شده در تعریف زهد، اعراض قلبی است نه جسمی؛ فتحبابی مهم در این مسئله است، و زهد را بر خلاف تصور رایج، از عملی جوارحی، به فعلی جوارحی ـ جوانحی، مبدل میسازد. این مقولة اخلاقی در این نگاه، به عاملی محرک تبدیل میشود که زاهد را بصورت جدی به عرصه اجتماع و مواجه شدن با معضلات جامعه سوق میدهد. هستیشناسی حاکم بر اندیشة امام خمینی ره از ارکان اساسی در صورتبندی این تصویر از زهد و زاهد است. ایشان بهعنوان یک حکیم صدرایی، نمایی از عالم و آدم و فلسفه زندگی او ترسیم میکند، که چنین تصویری را نیز از این مفهوم اخلاقی رقم میزند. زهد در این نگاه، فعال است نه منفعل.زهد از کلیدواژههای مهم در علم اخلاق است. در این تحقیق برآنیم تا با روش توصیفی ـ تحلیلی از دریچه آثار امام خمینی به این مقوله بنگریم. در آثار ایشان سه شاخص اصلی برای زهد معرفی میشود که با آنچه از فرهنگ علوی در این خصوص میشناسیم، منطبق است. توجه به این نکته که اعراض مطرح شده در تعریف زهد، اعراض قلبی است نه جسمی؛ فتحبابی مهم در این مسئله است، و زهد را بر خلاف تصور رایج، از عملی جوارحی، به فعلی جوارحی ـ جوانحی، مبدل میسازد. این مقولة اخلاقی در این نگاه، به عاملی محرک تبدیل میشود که زاهد را بصورت جدی به عرصه اجتماع و مواجه شدن با معضلات جامعه سوق میدهد. هستیشناسی حاکم بر اندیشة امام خمینی از ارکان اساسی در صورتبندی این تصویر از زهد و زاهد است. ایشان بهعنوان یک حکیم صدرایی، نمایی از عالم و آدم و فلسفه زندگی او ترسیم میکند، که چنین تصویری را نیز از این مفهوم اخلاقی رقم میزند. زهد در این نگاه، فعال است نه منفعل.
خلاصه ماشینی:
در این نوشتار ابتدا نظر مختار حضرت امام در مورد ارزشگذاری افعال انسان و ارتباط آن با بحث زهد تشریح شده است؛ آنگاه آموزه زهد در آثار ایشان تبیین گردیده است.
اما پرسش اساسی این است که معرفت و زهد، از چه جهت با هم مرتبطاند؟ به عبارت دیگر، تأثیر معرفت در سازوکار زهد چگونه است؟ همانگونه که گذشت، در نظر امام راحل میزان برای اهل دنیا بودن، داشتههای فرد نیست؛ بلکه علاقه و وابستگی او به این داشتههاست.
حضرت امام بهعنوان یک حکیم صدرایی از وجودشناسی ممکنات سخنگفته است، و با عنایت به نظر صدرالمتألهین در باب «وجود رابط معلول»، چنین میگویند: ای عزیز، اینکه قلوب بیچارة ما از حلاوت ذکر حق تعالی محروم است، و لذت مناجات آن ذات مقدس در ذائقه روح ما وارد نشده است، و از وصول به قرب درگاه او محتجب و محرومیم، از آن جهت است که قلوب ما معلل و مریض است، و توجه به دنیا ما را از معرفت کبریای حق محجوب کرده است...
امام خمینی میفرمایند: همۀ بلاهایی که سر انسان میآید از این حب نفس است؛ از اینکه آدم، خودش را دوست دارد؛ درصورتیکه اگر ادراک کند و واقعیت مطلب را وجدان نماید، نفس، خودش چیزی نیست، بلکه متعلق به غیر است، و در واقع حب غیر است، ولی به غلط نامش را حب نفس گذاردهاند؛ و همین است که انسان را خراب میکند (موسوی خمینی، 1381، ص 108).