چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سبکهای اسنادی دانش آموزان بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر سال سوم دبیرستان مریم شهرستان خرمشهر بوده که در سال تحصیلی 95-1394 مشغول به تحصیل بوده اند. آزمودنیهای پژوهش شامل 30 دانش آموز دختر بود که از میان دانش آموزان دبیرستان مریم خرمشهر به صورت تصادفی ساده، انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه سبک اسنادی سلیگمن (1984) استفاده شده است. همچنین گروه آزمایش تحت تاثیر پروتکل درمانی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی طی هشت جلسه نود دقیقه ای در دو ماه قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی (میانگین، انحراف معیار و واریانس) و در بعد استنباطی از روش تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شده است. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در درماندگی آموخته شده دانش آموزان موثر بوده است، به طوری که سبب افزایش سبک اسناد رویدادهای منفی و مثبت دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است (0/05≥p). بنابراین تمرینهای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، با افزایش آگاهی افراد نسبت به لحظه حال بر نظام شناختی و پردازش اطلاعات دانش آموزان و نیز عملکرد آنها تاثیری مثبت دارد. از این رو پیشنهاد می شود که کارگاههای آموزشی ذهن آگاهی و دوره های ضمن خدمت برای معلمان و مشاوران جهت آشنایی با ذهن آگاهی و اجرای هر چه بهتر آن در مدارس و مراکز مشاوره وابسته به آموزش پرورش برگزار شود.
The purpose of this study was to investigate the effects of mindfulness-based cognitive therapy on attributional styles and learned helplessness of students. This quasi-experimental research had a pretest-posttest control group design. The statistical population of the study comprised all eleventh grade female students in Maryam high school in Khorramshahr enrolled in academic year 2015-2016. The sample consisted of 30 female students who were selected through simple random sampling method and assigned to experimental and control groups (15 students in each group). The instrument included Seligman Attributional Style Questionnaire (1984). The experimental group received mindfulness-based cognitive therapy in 8 ninety-minute sessions. The obtained data were analyzed via descriptive (mean, standard deviation, and variance) and inferential statistics (ANCONA). The results showed that mindfulness-based cognitive therapy was effective in reducing students’ learned helplessness and it increased attributional styles for positive and negative events in the experimental group compared to the control group (p≤0.05). This intervention has positive impacts on students’ cognitive and information processing systems and boosts their performance through increasing individuals’ focused awareness on the present moment. Hence, it is suggested that workshops and in-service training courses be held in schools and counseling centers to familiarize teachers and counselors with mindfulness-based cognitive therapy.
خلاصه ماشینی:
در واقع پس از خارج کردن تأثیر پیش آزمون ، اختلاف معنادار میان نمرات دو گروه در پس آزمون وجود دارد؛ بنابراین فرض صفر رد و فرض مقابل که تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش سبک اسناد درونی رویدادهای مثبت است ، پذیرفته میشود.
در واقع پس از خارج کردن تأثیر پیش آزمون ، اختلاف معنادار در نمرات دو گروه در پس آزمون وجود دارد؛ بنابراین فرض صفر رد و فرض مقابل که تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش سبک اسناد پایدار رویدادهای مثبت است ، پذیرفته میشود.
در واقع پس از خارج کردن تأثیر پیش آزمون ، اختلاف معنادار در نمرات دو گروه در پس آزمون وجود دارد، بنابراین فرض صفر رد میشود و فرض مقابل که تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش سبک اسناد خاص رویدادهای منفی است ، پذیرفته میشود.
در واقع پس از خارج کردن تأثیر پیش آزمون ، اختلاف معنادار در نمرات دو گروه در پس آزمون وجود دارد، بنابراین فرض صفر رد میشود و فرض مقابل که تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش سبک اسناد رویدادهای منفی است ، پذیرفته میشود.
یافته های این پژوهش مبنی بر تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سبکهای اسنادی دانش آموزان با پژوهشهای شریفی درآمدی (١٣٩٣)، حقی و همکاران (١٣٩٣)، رستمی و همکاران (١٣٩٣)، فرهادی و همکاران (١٣٩٢)، ولیدیپاک و همکاران (١٣٩٤)، یوسفیان و اصغریپور (١٣٩٤)، حناساب زاده و همکاران (١٣٨٨)، کاویانی و همکاران (١٣٨٧)، کییسا و همکاران (٢٠١٥)، کرین و همکاران (٢٠١٤)، گادفرین و ون هرینگن (٢٠١٠) و بارنهوفر و همکاران (٢٠٠٩) همسویی داشته است .