چکیده:
از مسائلی که دانشمندان حوزۀ علوم قرآن از همان ابتدای نزول توجه ویژهای به آن داشتهاند، نظم قرآنی و ارتباط آن با مسئلۀ اعجاز است تا اینکه این مهم نزد عبدالقاهر جرجانی به اوج خود رسید؛ چه وی با اسلوبی منطقی آن را سامان داد و نظریهای ارائه کرد. در این مقاله کوشش شده است تا ضمن اشاره به نظم، تعریف آن و بیان دیدگاه علما در این زمینه با روش توصیفیتحلیلی و با نظر به اجزای سهگانۀ این نظریه یعنی واژه، ترکیب و معنی آن را در سورۀ مبارکه زمر بررسی و با دقت علمی تبیین کند. مهمترین یافتههای پژوهش بر وجود هماهنگی و انسجام در سطوح مختلف چون واژگان، عبارات و معنی رهنمون است و اینکه این هماهنگی و نظم در بهکارگیری اسالیب مختلف زبانی کاملاً نمود داشته است، مضاف بر آنکه تصاویر بیانی زیبا با عبارات و تعابیر دقیق برای بیان مفاهیم والا و ارزشهای متعالی همراه شده است.
خلاصه ماشینی:
نكتۀ ظريف ديگری كه در اين موضوع وجود دارد تفاوت كاربرد واژۀ عباد در دو آيه ياد شده است كه مربوط به ذكر حرف ياء در پايان واژۀ «عبادي» است و آن اينكه ذكر يا حذف آن جز هدف اختصار، غرض ديگری نيز دارد؛ بدين ترتيب كه هر كجا ياء ذكر شود كلمه وسيعتر و شاملتر بوده است؛ يعنی گويا اينكه «عبادي» طيف وسيعتری از افراد را در بر میگيرد و افزايش طول بنای كلمه، وسعت مجموعه را نشان میدهد (صالحالسامرائی، 2008م، ص31)؛ همانگونه كه در جای ديگری خداوند متعال بيان داشته است كه: ﴿مَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ﴾ [يوسف 12: 103].
﴿أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيلٌ لِلْقَاسِيةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِي تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يهْدِي بِهِ مَنْ يشَاءُ وَمَنْ يضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ أَفَمَنْ يتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يوْمَ الْقِيامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ﴾ [زمر 39: 22ـ 25] اين آيات شريفه كه به بيان نزول قرآن اختصاص دارد، در واقع به دو دسته از افراد اشاره میکند: يك دسته كسانی كه خداوند سينهشان را برای پذيرش اسلام گشوده است و در نور الهی در حركتاند و دستهای ديگر كه دلهای سنگی دارند و از ياد خدا غافلاند و در گمراهی به سر میبرند.