چکیده:
اراده به عنوان رکن سازنده عقد و ایقاعات در حقوق ایران از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است. در قانون مدنی ما با وجود آنکه به نقش اراده در تشکیل عقد اشارهای نشده اما اجزای و عناصر سازنده اراده جز لاینفک شرایط اساسی معاملات دانسته شده است. ماده 190 ق.م ایران در تبیین شرایط اساسی معاملات قصد و رضا را شرط تحقق عقود دانسته است بدون آنکه از اراده نامی ببرد. برخی از حقوقدانان اعتقاد دارند اراده در واقع همان ترکیب قصد انشاء و رضای به اجرای و انجام آن میباشد. به همین سبب در ماده 191 ق.م که شرط تحقق عقد را قصد انشاء دانسته شده است را بسیاری از حقوقدانان به عنوان اراده تلقی مینمایند. با این حال مباحث مهمی در مورد جایگاه اراده و تاثیر آن در انواع تعهدات مغفول مانده در و در
مورد آنها چندان به تفصیل مطالعه و پژوهش نشده است.برای مثال قانون مدنی ما هیچ تفکیکی بین اراده ظاهری و باطنی اعمال نکرده است.در مورد تاثیر اراده یک طرفه در ایجاد تعهد اختلاف نظرها همچنان باقی است.برخی از حقوقدانان اعتقاد دارند که اراده می تواند به طور مستقل بر علیه صاحب آن ایجاد تعهد نماید.با این حال این نظریه مصون از انتقاد نمانده است.اراده به عنوان یک مبرز خارجی در تعهدات خارج از قرارداد نیز بی تاثیر نیست.برای نمونه،در تعهدات ناشی از وقایع حقوقی مانند اتلاف و تسبیب،اراده عنصر ایجاد کننده واقعهی حقوقی مورد نظر است.در حالیکه در آثاری که گریبانگیر شخص می گردد تقریبا نقشی را ایفا نمی نماید.
خلاصه ماشینی:
ابتدا باید دانست ضابطه ی تفکیک بین اعمال حقوقی و وقایع حقـوقی در چیست ؟ در درجه دوم بررسی و دست یافتن به پاسـخ ایـن سـوال کـه آیـا اراده نقـش سازنده ای در ایجاد تعهدات خارج از قرارداد دارد یا خیر بسیار ضروری است ؟ زیرا اثـر اراده در مسئولیت های غیرقراردادی را میتوان در ضمانت اجرای عـدم وجـود اراده در این دست از مسئولیت ها مطالعه نمود و به فواید بررسی آن پی برد.
» در اصطلاح حقوقی ایجـاب عبـارت اسـت از این که یکی از طرفین قرارداد نخست اراده ی خود را بر ایجاد رابطـه ی حقـوقی معـین اعلام دارد و قبول عبارت است از اعلام پذیرش رابطه ی حقوقی معین به وسـیله طـرف دیگر.
از سوی دیگر، قرارداد بودن جعاله از پاسخ به این مسئله عاجز است کـه چگونـه وعده قرارداد قابل فسخ نیست ، درحالی که اگر ایجاب نیـز باشـد، مـدتی را بـه همـراه نداشته است برخی دیگر نیز، در حقوق همین کشورها با استدلال های گوناگون به عقد بودن جعاله معتقد شده اند (یزدانیان ، ١٣٩٦: ١٤٧).
برای مثال گفته شده است که : «درهرحال این مسئله چندان اهمیتـی ندارد (در عمل ) که جعاله را عقد یا ایقاع بدانیم ، چرا که : اولا جعاله یک مکانیزم و ابزار مهم اقتصادی نیست و ثانیا اثرات مهم الزام آور بودن تعهدات یـک جانبـه بـا راه هـای دیگر قابل جبرانند» (قنواتی و دیگران ، ١٣٧٩: ٤٢٥).