چکیده:
در سده سوم هجری نظام کلام اسلامی شکل منسجمتری به خود گرفت و به ویژه متکلمان معتزلی در این زمینه کوششهای زیادی به عمل آوردند. یکی از ویژگیهای بارز سده سوم این است که مسلمانان با پیروان سایر ادیان گفتوگو و مناظره میکردند. بررسی آثار بجا مانده از این دوره به خوبی نشان میدهد که متکلمان مسلمان، ادیان دیگر را بیشتر در چهارچوب عقل و عقلانیت درک میکردند. ابوعیسی وراق که به احتمال خیلی زیاد متکلم شیعی بوده اما گرایشات اعتزال نیز داشته، یکی از متفکران روشن اندیش این دوره است. نوع نگاه وی به ادیان دیگر، عقلمحور است. وراق آموزههای مسیحیت بهویژه مباحث مرتبط با تثلیث را با براهین عقلی بررسی و به چالش کشیده است. بنابراین استدلالهای او نه مبتنی بردلایل نقلی بلکه بیشتر بر اساس براهین عقلی استوار است. از دیگر ویژگیهای بارز رویکرد وراق در مطالعه ادیان این است که از وارد ساختن اتهامات و تهمتهای بیاساس خودداری میکند و تعالیم ادیان دیگر را آنگونه که هستند و آنگونه که وی آنها را فهمیده، نقل و نقد میکند. در نتیجه وی صرفا با استفاده از براهین عقلی به نقد مباحث تثلیثی میپردازد.در سده سوم هجری نظام کلام اسلامی شکل منسجمتری به خود گرفت و به ویژه متکلمان معتزلی در این زمینه کوششهای زیادی به عمل آوردند. یکی از ویژگیهای بارز سده سوم این است که مسلمانان با پیروان سایر ادیان گفتوگو و مناظره میکردند. بررسی آثار بجا مانده از این دوره به خوبی نشان میدهد که متکلمان مسلمان، ادیان دیگر را بیشتر در چهارچوب عقل و عقلانیت درک میکردند. ابوعیسی وراق که به احتمال خیلی زیاد متکلم شیعی بوده اما گرایشات اعتزال نیز داشته، یکی از متفکران روشن اندیش این دوره است. نوع نگاه وی به ادیان دیگر، عقلمحور است. وراق آموزههای مسیحیت بهویژه مباحث مرتبط با تثلیث را با براهین عقلی بررسی و به چالش کشیده است. بنابراین استدلالهای او نه مبتنی بردلایل نقلی بلکه بیشتر بر اساس براهین عقلی استوار است. از دیگر ویژگیهای بارز رویکرد وراق در مطالعه ادیان این است که از وارد ساختن اتهامات و تهمتهای بیاساس خودداری میکند و تعالیم ادیان دیگر را آنگونه که هستند و آنگونه که وی آنها را فهمیده، نقل و نقد میکند. در نتیجه وی صرفا با استفاده از براهین عقلی به نقد مباحث تثلیثی میپردازد.
خلاصه ماشینی:
اما آنان درباره نحوه ارتباط جوهر و اقانیم توضیحی نداده بودند و در نتیجه متکلمان مسلمان از جمله وراق و سپس ابوبکر باقلانی باقلانی، ابوبکر، التمهید فی الرد علی الملحدة المعطلة و الرافظة و الخوارج و المعتزلة، تحقیق محمود محمد الخضیری، محمد عبدالهادی ابوریده، دارالفکر العربی، 1947م، صص81-85؛ قاضی عبدالجبار، ابوالحسن، شرح اصول الخمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، القاهره، 2009م، ص293.
وراق در نقد دیدگاه مسیحیان درباره جوهر و اقانیم این اعتراض را وارد میسازد که اگر در الوهیت، قدمت و قدرت هیچ برتری بین اقانیم تثلیث نیست، پس چرا پدر همان پسر نیست، به عبارتی چرا اشخاص تثلیث عین یکدیگر نیستند؟ مسیحیان جهان اسلام نیز به پیروی از پدران کاپادوکیه Gregory of Nyssa, "Dogmatic Treatises: Against Eunomius", Nicene and Post-Nicene Fathers, Series 2, Vol. 5, Ed. By Philip, Schaff, Christian Classics Ethereal Library, Rep 2005, Book 2, chap 2.
اگر ادعا کنند که جوهر و اقانیم نه متفق هستند و نه مختلف، در این صورت باید پرسید اگر مختلف نیستند پس چرا بین صفات آنها به تفاوت و تمایز قائل هستند؟ اگر متفق نیستند پس چرا به هر دو الوهیت نسبت میدهند؟ وراق میگوید چه بسا نصارا در اینجا اعلام کنند که مقصود ما جوهر عموم و جوهر خصوص است و از به کار بردن اینها تعدد و تکثر را در نظر نداریم.
سؤال دیگر وراق در این رابطه از ملکائیه این است که آیا اقانیم عرض هستند یا جوهر؟ به نظر وی اگر به عرض بودن آنها اعتراف کنند دچار تناقضگویی شدهاند؛ زیرا عرض را قدیم میپندارند.