چکیده:
هیجانات خودآگاه یکی از جنبههای رفتاری انسان است که نقش مهمی در زندگی او دارد و میتواند بطور خودکار محرک قضاوتهای اخلاقی و مبنای عمل در تصمیمگیریهای اخلاقی شوند. بر این اساس، این مطالعه دو هیجان خودآگاهانه (یعنی غرور و شرم) را بررسی میکند و هدف آن رسیدن به درک بهتری از نقش هیجانات خودآگاهانه در فرآیند تصمیمگیریهای اخلاقی حسابداران میباشد. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه و ارائه سناریو، از دانشجویان کارشناسیارشد و دکتری حسابداری مشغول به تحصیل در سال 1397 در دانشگاههای شهر گرگان که تعداد آنها 320 نفر برآورد شده است با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران از 177 نفر از دانشجویان به روش تصادفی جمع آوری و با استفاده از روش توصیفی از نوع همبستگی و رگرسیون چند متغیره در نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شده است. براساس یافتههای پژوهش، ارتباط مثبت و معنی داری بین احساس غرور و اقدامات حمایتی از شرکت، همچنین ارتباط مثبت و معنی داری بین احساس شرم و اقدامات جبرانی مشاهده گردید. بعلاوه مشاهده شد که دگرگرایی رابطه مثبت و معناداری با رفتار حمایتی دارد. اما تعامل دگرگرایی و غرور رابطه معناداری با اقدامات حمایتی ندارد. درحالیکه یافتهها نشان میدهد، رابطه مثبت و معناداری بین تعامل شرم و دگرگرایی با رفتار جبرانی وجود دارد. بنابراین احساس شرم، در افرادی که اهمیت بیشتری به دگرگرایی دارند، منجر به مشارکت بیشتر آنها در رفتار جبرانی میشود که برای بازسازی، ترویج و ارتقاء شرکت طراحی شده است.
خلاصه ماشینی:
فرضيه اول (غرور): بين احساس غرور و مشارکت افراد در رفتار پيشگيرانه اي که براي ترويج و حمايت شرکت طراحي شده است ، رابطه مثبت و معني داري وجود دارد.
لذا فرضيه دوم به شکل زير خواهد بود: فرضيه دوم (شرم ): بين احساس شرم و مشارکت افراد در رفتارهاي جبراني که براي بازسازي ، ترويج و ارتقاء شرکت طراحي شده است ، رابطه مثبت و معني داري وجود دارد.
فرضيه سوم (غرور) : بين دگرگرايي و مشارکت افراد در رفتار پيشگيرانه اي که براي ترويج و حمايت شرکت طراحي شده است ، رابطه مثبت و معني داري وجود دارد.
فرضيه چهارم (شرم ): بين دگرگرايي و مشارکت افراد در رفتار جبراني که براي بازسازي ، ترويج و ارتقاء شرکت طراحي شده است ، رابطه مثبت و معني داري وجود دارد.
همچنين يافته ها نشان ميدهد که تعامل شرم و دگرگرايي در سطح اطمينان ٩٩ درصد رابطه مثبت و معناداري با رفتار جبراني که براي بازسازي، ترويج و ارتقاء شرکت طراحي شده است ، دارد.
بنابراين احساس شرم ، در افرادي که اهميت بيشتري به دگرگرايي دارند، منجر به مشارکت بيشتر آنها در رفتار جبراني که براي بازسازي، ترويج و ارتقاء شرکت طراحي شده است ، ميشود.
بنابراين احساس شرم ، در افرادي که اهميت بيشتري به دگرگرايي دارند، منجر به مشارکت بيشتر آنها در رفتار جبراني که براي بازسازي، ترويج و ارتقاء شرکت طراحي شده است ، ميشود.
بنابراين احساس شرم ، در افرادي که اهميت بيشتري به دگرگرايي دارند، منجر به مشارکت بيشتر آنها در رفتار جبراني که براي بازسازي، ترويج و ارتقاء شرکت طراحي شده است ، ميشود.