چکیده:
مقاله حاضر در صدد ایضاح مفهومی عدالت جنسیتی است که کاربست آن در متون، اسناد بالادستی و ادبیات گفتاری در ایران معاصر ابهاماتی را به وجود آورده است؛ بهطوریکه اخیرا درج عنوان عدالت جنسیتی در ماده سی و یک لایحه برنامه ششم توسعه پرسشهایی را در مورد مفهوم و ماهیت عدالت جنسیتی مطرح نمود که حاکی از تنوع دیدگاهها و برداشتها از این مفهوم است. این تشتت در فهم و برداشتها موجب تعدد رفتارها در بهکاربستن آن در ساحت عمل میگردد؛ ازاینرو نوشته حاضر در صدد پاسخ به این پرسش است که معنا، مفهوم و ماهیت عدالت جنسیتی چیست؟ آیا تقریر این عبارت در قانون، عبور از نصوص اسلامی تلقی میشود؟ از این حیث کوشش میگردد نخست معانی و مفاهیمی که واژه عدالت نظر به گفتمانهایی که ذیل آنها ظهور یافته، بررسی شده، سپس رابطه بین مفهوم عدالت و جنسیت ذیل هر یک از این گفتمانها (گفتمان سنتی در غرب و اسلام، گفتمان مدرن در غرب و اسلام) بررسی و پیامدهای آن تحلیل گردد. در مقاله حاضر نگاه اسلامی برجسته شده است؛ همچنین به نتایج اجتماعی کاربست تئوری «عدالت به مثابه تساوی» در گفتمان مدرن پرداخته میشود.
خلاصه ماشینی:
اگرچه در منظومه فکری فلاسفه باستان به این موضوع پرداخته شده است، جنسیت بحثی مدرن محسوب میشود؛ یعنی در چارچوب یک نگاه مدرنیستی است که جنسیت به یک مسئله اجتماعی تبدیل میشود و همچون یک دال کانونی در گفتمانهای مختلف مفصلبندی میگردد.
همچنین در سیره پیامبر اعظم گفته شده است نگاه خود را عادلانه تقسیم میکرد (حر آملی، 1414، ج8، ص499) یا اینکه حضرت امیر در نامهای به مالک اشتر از وی میخواهد در تمام ملاحظات و نگاههای خود عدالت را رعایت کند (نهجالبلاغه، نامه 27، ص383 )؛ با این حال به نظر میرسد ظهور حدیث «العدل یضع الامور مواضعها» (همان، حکمت 437) منتسب به حضرت امیر درست در زمانی که هنوز فلسفه یونانی وارد جهان اسلام نشده است، فلاسفه اسلامی را به سمت تفسیر تناسبی از عدالت خاصه تئوری ارسطو از عدالت کشانید.
تأکید عمده در بیشتر استدلالهای ایشان مسءلهای به نام «جوهره مشترک انسانی» صرف نظر از تفاوتهای جنسیتی است؛ به این بیان که زن و مرد برابر آفریده شدهاند و یکسانی نسل آنها اقتضا دارد که زنان جایگاه فرودستی نسبت به مردان نداشته باشند، بلکه هیچ نوع تمایزی بین حوزههای زنانه و مردانه وجود ندارد (مشیرزاده، 1387، ص61-64).
درواقع علامه طباطبایی ذیل همان نگاه تناسبگرایانه مؤکد در اندیشه و فلسفه اسلامی معتقد است اسلام در احکامی که راجع به دو صنف زن و مرد وضع نموده، بهطورکلی صفات و اختصاصات هر یک را لحاظ نموده، در مقررات مشترک همان اشتراک نوعی را مورد نظر قرار داده و حتی المقدور این دو صنف را به هم نزدیک ساخته است؛ ولی در جایی که تفاوتها دیده میشود بر تناسبات تأکید کرده است (همو، 1387، ص323).