چکیده:
مسئله تعلیم (پداگوژی) هر روزه قرابت بیشتری با تعریف مطالعات فرهنگی مییابد. مدرسان باید تعریف تعلیم را گسترده سازند تا بتوانند از مرز محدود آموختن فنون و روشها فراتر روند. (ژیرو،1385) می خواهم در این گفتار «تصور جمعی غالب» که در فضای آموزشی دانشگاههای ما از آموزش نظریهها وجود دارد واکاوی کنم و نشان دهم «آموزش نظریه ها» به ویژه نظریههای فرهنگی چه چیزهایی نیست و چه چیزهایی باید یا میتواند باشد. امروزه محققان «درس پژوهی» نشان داده اند که تدریس و یادگیری هر دانشی به مجموعه وسیعی از عوامل بستگی دارد. آموزش نظریههای فرهنگی را نوعی «تمرین فکری» میدانم. در این تمرین کردن ما انواع تمرینهای انسانی و فکری را تجربه میکنیم. این تمرینها را با توجه به تجربهای که از آموزش و یادگیری «نظریههای مطالعات فرهنگی» دارم در چهار مقوله متمایز طبقه بندی میکنم: «تمرین نظری»، «تمرین اخلاقی»، «تمرین شناختی»، و نهایتا «تمرین عاطفی». این رویکرد به آموزش نظریه فرهنگی ریشه در این واقعیت دارد که نظریه فرهنگی آن گونهای که تاکنون تکوین و توسعه یافته است همواره در کنار هدفهای شناختی و معرفتی، اهداف سیاسی، اخلاقی و زیبایی شناختی ویژهای را دنبال کرده است.
خلاصه ماشینی:
اين مطالعه نشان مي دهد «خستگي و عذاب در کلاس درس ، عدم درگير شدن عميق در مباحث کلاس ، غيبت هاي غير موجه ، سرقت علمي ، احساس بيهودگي تحصيل در رشته هاي علوم انساني ، بي رغبتي در انجام پايان نامه متناسب با مقطع تحصيلي کارشناسي ارشد، داشتن زندگي ذهني و غير واقعي و طرد واقعيت هاي جامعه ايران و احساس عدم کنترل بر زندگي و هويت فردي و اجتماعي که در ميان طيف وسيعي از دانشجويان تحصيلات تکميلي رخنه کرده است » نشانه هاي بيگانگي تحصيلي هستند.
آموزش نظريه و نظريه هاي فرهنگي در ايران در گفتمان هاي علمي جهان معاصر چيزي به نام «نظريه »١ در رشته هاي مختلف داريم و امروز که تقريبا دو قرن از تاريخ علوم معاصر و علوم مدرن مي گذرد در هر رشته اي اعم از علوم طبيعي يا علوم انساني يا علوم اجتماعي انبوهي از نظريه ها شکل گرفته است و به همين دليل مي توانيم در واقع از نظريه ها در تاريخ علم صحبت کنيم ، نظريه هايي که در هر رشته اعم از جامعه شناسي ، انسان شناسي ، مطالعات فرهنگي يا شيمي و فيزيک خود به شکل دانش بزرگي درآمده است و براي آموختن هر دانشي لاجرم بايد ذخيره نظري آن رشته يا دانش را بياموزيم .
اهميت گفتاري که در اينجا در زمينه آموزش نظريه ها ارائه مي کنم تنها اين نيست که تدريس نظريه هاي فرهنگي وضع بهتري پيدا کنند، بلکه براي من نکته اساسي اين است که نظريه ها و به ويژه نظريه هاي فرهنگي دلالت هاي اخلاقي و اجتماعي گسترده اي دارند و ما مي توانيم با تدريس بهتر اين نظريه ها به روند بهبود زندگي و اخلاق اجتماعي کنيم .