چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی دگرگونی معنایی دال استبداد از دورۀ صفویه تا برآمدن گفتمانِ استبداد ایرانی در دوران قاجار است. بدین ترتیب با روش دیرینهشناسی تلاش خواهیم کرد این دگرگونی را در نسبت با بسترهای مادی کردوکارِ گفتمانی بررسی نماییم. با بررسی معنای استبداد در برخی از متونی پیشا مدرن ایران نشان خواهیم داد که «استبداد» در ایران پیشا مدرن نه به مثابۀ یک وضعیتی سیاسی-فرهنگی که مثابۀ یک خصیصۀ اخلاقی تئوریزه شده است. چرخش مفهومی استبداد به نامی برای تمامی آشفتگیهای موجود در ایران و برآمدن گفتمان پرقدرت «استبداد ایرانی» محصول بروز رخدادهایی تاریخی است که در بروز جنگ، وبا و قحطی به اوج رسیده و از یک سو نظمی جدید را طلب میکند و از دیگر سو موانع شکلگیری نظم جدید را به مثابۀ «استبدادی» تئوریزه میکند. در این بستر است که معنای یک دال در نسبت با یک دگرگونی تاریخی تغییر یافته و بدل به دالی مرکزی در گفتمانی میشود که از سدۀ گذشته تا کنون بر مطالعات تاریخی ایران سایه انداخته است و بدل به بتوارهای مفهومی گشته است که میباید تاریخ خود را به یاد آورد.
خلاصه ماشینی:
حال مسئله اينجا است که اين دگرگوني معنايي در چه بستر گفتماني اي رخ داد است و چرا چنين تحولي در معناي اين مفهوم رخد داده است ؟ از اين حيث سؤالات زير قابل طرح مي گردند: الف ) استبداد در متون پيشامدرن ايران در چه معنايي به کار گرفته مي شده ؟ ب ) استبداد در متون دوران جديد داراي چه بارِ معنايي بوده است ؟ ج ) علت دگرگوني معنايي دال «استبداد» در بستر تاريخي -گفتماني را چگونه مي توان توضيح داد؟ مباني نظري و پيشينه توجه به استبداد به مثابه ي الگويي از رابطۀ دولت و ملت در سنت فلسفۀ غرب از افلاطون بدين سو مد نظر بوده است .
(409-410 در اثر ديگر مربوط به اين دوره که که اثري است به نام دستور شهرياران از محمد ابراهيم بن زين العابدين ، در باب رويدادهاي دوران شاه سلطان حسين صفوي نيز استبداد به همين معنا به کار برده است : يعني سرکشي از حکومت مرکزي ، طاغي گري و جدايي طلبي و صفتي است که شخص بدان متصف مي گردد نه يک وضعيت اجتماعي ، سياسي يا فرهنگي : «در اين وقت اراده نمود که ...
اين رساله نيز در صورتبندي نظري و گفتماني استبداد و انواع حکومت و تفکيک حکمراني خوب از بد استبداد را به مثابۀ دال کليدي خود مد نظر دارد و خصيصه هايي که دلالت بر شر و ويژگي هاي فاجعه بار دارند، و در مباحث و رسالات پيشين ، توصيف شده بودند را ذيل سلطنت جبر يا همان استبداد جمع مي کند.