چکیده:
هدف این مقاله تحلیل ساختار و نظام ارتباطی مالزی و بررسی تاثیر آن در فرآیند توسعهی این کشور، به ویژه پس از استقلال است. در واقع از آنجایی که مالزی همواره به عنوان یکی از الگوهای موفق توسعه در بین کشورهای درحال توسعه و مسلمان مطرح است، پرسش تحقیق این است که ساختار ارتباطات و نظام رسانهای این کشور چه نقشی در فرآیند توسعه ایفا کرده است. برای پاسخگویی به این پرسش از روش تحقیق اسنادی نیز بررسی تحقیقات صورت گرفته در زمینهی نقش ارتباطات در توسعهی ملی کشور مالزی استفاده شده است. براساس نتایج تحقیق، وضعیت ارتباطات و نظام رسانهای <em>مالزی به پیروی از نیروها و گرایشهای سیاسی و فرهنگی- اجتماعی این کشور از زاویهی دو نوع نگاه قابل بررسی است. 1- نگاه رسمی (دولتی) مبنیبر ضرورت انطباق با شرایط بومی و داخلی برای توسعه و امنیت اجتماعی و 2- نگاه آلترناتیو (منتقد) مبنیبر ضرورت انطباق با استانداردهای جهانی مبتنیبر نظریههای آزادی و لیبرالیستی.بر اساس نگاه دولتی و رسمی، رسانهها و فضای ارتباطی در مقیاسی فراتر بخشی از «گفتمان توسعه» بوده و بر این اساس رسانهها و وسایل ارتباطی نه به اعتبار رکن چهارم دموکراسی، بلکه به اعتبار نقشی که میتوانند در توسعه ایفا کنند، مورد توجه هستند.در مقابل، براساس نگاه آلترناتیو، رسانهها و وسایل ارتباطی یکی از ارکان اصلی حکومتمداری بوده که باید به صورت مستقل (رکن چهارم) به رسمیت شناخته شده و از تقلیل آن به نقش ابزاری در راستای دستیابی به سایر اهداف، از جمله حفظ وضع موجود، اجتناب شود.از نظر تاریخی، رسانهها و فضای ارتباطی مالزی همواره در کشاکش بین دو این گرایش قرار داشته و توازن یا عدم توازن بین دو گرایش بالا در مقاطع تاریخی مختلف، به ویژه پس از استقلال، تاثیر زیادی در چگونگی توسعهی کمّی و کیفی رسانههای ارتباطی، سیاستگذاری و قانونگذاری ارتباطی و نیز نقشی که آنها در توسعهی این کشور ایفا کردهاند، داشته است.