چکیده:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و فراهیجان در افراد شاغل و غیر شاغل بود. این پژوهش یک مطالعه علی- مقایسه ای است. جامعه مورد نظر افراد شاغل و غیرشاغل شهر تبریز بود. نمونه آماری شامل 200 نفر (100 نفر افراد شاغل و 100 نفر غیرشاغل) بود که به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان و فراهیجان استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) استفاده گردید. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد که بین برخی زیرمولفه های راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و فراهیجان در بین افراد شاغل و افراد غیرشاغل تفاوت معناداری وجود دارد؛ این بدین معنی است که افراد شاغل از راهبردهای مناسب تری برای کنترل هیجانات خود در مقابله با مسایل زندگی اجتماعی و شغلی استفاده می کنند. نتایج پژوهش کنونی می تواند تلویحاتی برای برنامه ریزی جهت آموزش مهارت های تنظیم هیجان در این افراد داشته باشد و پیشینه ای برای تحقیقات گسترده تر در این زمینه ایجاد کند.
The aim of the present research was a comparison of strategies of emotion regulation and meta-emotion in practitioner and non-practitioner. It is a case-control study. The statistical society of the study includes practitioner and non-practitioner in Tabriz city. The subjects of the study were 200 (100 practitioners and 100 non-practitioner) chosen by multistage sampling method. The instruments used in the study were the emotion regulation questionnaire and meta-emotion questionnaire. The obtained data were analyzed by with MANOVA Test. The results showed that there is the significant difference in variables of strategies of emotion regulation and meta-emotion in practitioner and non-practitioner, the results showed that practitioner used from useful strategies of emotion regulation for control emotions against problems life. The present findings could have contributions to the advancement of the emotion skills education in persons, and more extensive studies are needed in this field.
خلاصه ماشینی:
The results showed that there is significant difference in که بين برخي زيرمولفه هاي راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان و فراهيجان variables of strategies of emotion regulation and metaدر بين افراد شاغل و افراد غيرشاغل تفاوت معناداري وجود دارد؛ اين بدين emotion in practitioner and non practitioner, the results معني است که افراد شاغل از راهبردهاي مناسب تري براي کنترل هيجانات showed that practitioner used from usful strategies of emotion regulation for control emotions againt problems خود در مقابله با مسايل زندگي اجتماعي و شغلي استفاده مي کنند.
KeyZords: Emotion regulation, Meta emotion, Practitione کليد واژه ها: تنظيم شناختي هيجان ، فراهيجان ، افراد شاغل مقدمه امروزه اهميت و نقش سرنوشت ساز شغل در ابعاد گوناگون زندگي انساني آشکار است ، زيرا شغل علاوه بر تأمين هزينه هاي زندگي، ارتباط مستقيمي با سلامت جسمي و رواني فرد دارد و زمينه ساز ارضاي بسياري از نيازهاي غيرمادي او نيز مي باشد (نيري، ١٣٧٩).
نتايج پژوهش نشان داد که بين دو گروه افراد شاغل و غيرشاغل در متغير تنظيم شناختي هيجان و زيرمولفه هاي پذيرش ، نشخوارگري، تمرکز مجدد مثبت ، تمرکز مجدد بر برنامه ريزي، ارزيابي مجدد مثبت و فاجعه سازي تفاوت معناداري وجود دارد؛ بدين صورت که ميانگين نمرات در مولفه هاي پذيرش ، نشخوارگري و فاجعه سازي در افراد غيرشاغل بالاتر از افراد شاغل بود و اين بيانگر اين است که افراد غيرشاغل در مقايسه با افراد شاغل پذيرش ، نشخوارگري و فاجعه سازي بيشتري را در مواجهه با مسايل و مشکلات زندگي تجربه مي کنند.
اين يافته ها با نتايج پژوهش هاي گارنفسکي و کرايج (٢٠٠٦) و يارياري و همکاران (١٣٨٦) به طور مستقيم همخواني دارد و اين نتيجه بيانگر اين حقيقت است که افراد غيرشاغل بيشتر در تبيين هاي خود از راهبردهاي منفي تنظيم شناختي هيجان استفاده مي کنند.