چکیده:
پدیده خشونت خانگی علیه زنان ریشة بسیاری از آسیبهای فردی و اجتماعی تلقی میشود و در تمامی کشورهای توسع یافته و در حال توسعه، و در همه طبقات اجتماعی و اقتصادی، گروه های سنی و شغلی متفاوت رخ میدهد. در مطالعه حاضر، با اتخاذ رویکرد کیفی و با استفاده از نظریه مبنایی، به مطالعة پدیده خشونت شوهران، از نظر زنان خشونت دیده پرداخته شده است.
به منظور گردآوری اطلاعات با 35 نفر از زنان قربانی خشونت مراجعه کننده به مرکز اورژانس اجتماعی شهر ایلام، مصاحبه شده است. یافتههای تحقیق در 29 مفهوم اولیه در کدگذاری باز دستهبندی شده، سپس از طریق کدگذاری محوری در 8 مقوله محوری و یک مقوله هستهای «بازتاب ساختار فرهنگی، اجتماعی جامعه» دستهبندی شدند.
نتایج حاکی از آن است که بیشترین میزان خشونت در بین زنان سنین30 تا40 سال تجربه شده است. در بین انواع خشونت، خشونت روانی- عاطفی و فیزیکی بیش از سایر اشکال آن در زنان تجربه میشود.
بر اساس یافتههای این مطالعه کیفی، علاوه بر عناصر عمومی پدیده خشونت شوهران علیه زنان از قبیل کم سوادی، بیکاری و فقر، وضعیت نامطلوب اقتصادی و نظایر آن، مقولههای خاصی نیز به دست داد این مقولهها عبارتند از: وجود تفکر مردسالاری در خانواده، ازدواج اجباری، کاهش اعتماد بین شخصی، کاهش حمایت اجتماعی، تجربه و مشاهده خشونت در خانواده خاستگاه، کاهش قدرت زن در ساختار خانواده و کاهش همیاری و همکاری در خانواده.
خلاصه ماشینی:
com بر اساس یافته ، علاوه بر عناصر عمومی پدیده خشونت شوهران علیه زنان از قبیل کم سوادی ، بیکاری و فقر، وضعیت نامطلوب اقتصادی و نظایر آن ، مقوله های خاصی نیز به دست داد این مقوله ها عبارتند از: وجود تفکر مردسالاری در خانواده ، ازدواج اجباری ، کاهش اعتماد بین شخصی ، کاهش حمایت اجتماعی ، تجربه و مشاهده خشونت در خانواده خاستگاه ، کاهش قدرت زن در ساختار خانواده و کاهش همیاری و همکاری در خانواده .
احساس عدم کفایت در مدیریت خانواده ، از کار افتادگی جسمی و روحی ، عدم کارایی زن در محیط کاری ، کاهش منزلت خانوادگی و اجتماعی زن ، پناه آوردن به داروهای روان گردان ، الکل ، مواد مخدر، احساس درماندگی ، افسردگی مزمن ، کاهش انرژی احساسی و عاطفی ، اضطراب شدید، سلب توانمندی ، ابتلا به بیماری های روان تنی ، کاهش رضایت از زندگی از تأثیرات منفی رفتارهای خشونت آمیز مردان علیه زنان در خانواده است (غضنفری ، ١٣٨٩: ٧).
)بحث و نتیجه گیری یافته های این پژوهش که با استفاده از رویکرد امیک (نگاه از درون ) و با استفاده از مصاحبه - های عمیق ، به دست آمده اند و با استفاده از نظریه مبنایی تحلیل شده اند، نشان می دهد که در بین انواع خشونت ، خشونت روانی - عاطفی و فیزیکی بیش از سایر اشکال آن در زنان تجربه می شود وکمترین نرخ خشونت علیه زنان مربوط به خشونت اقتصادی است .