چکیده:
اوّلین تجربۀ روزنامهنگاری ایرانی، تقلیدی تفنّنی از روزنامهنگاری غربی بود که از سوی دربار قاجار و با انتشار نخستین روزنامۀ دولتی در سال 1253ق آغاز شد. روزنامههای دولتی که حاوی مضامین بیاهمیّتی چون وصف سیر و سیاحت شاه بود، به سبک منشیانه تحریر میشد و بهعنوان رسانهای برای قدرتنمایی و بیان شکوه و اقتدار نظام سلطنت بهچاپمیرسید. زبان تکصداییِ دربار تنها سیاسـتهای نظام سلطنت را تبلیغ و توجیه میکرد و طبعاً مجالی برای مخالفان فراهم نمیساخت. شیوۀ منشیانۀ روزنامهنگاری دربار که پس از برپایی حکومت مشروطه و انتشار روزنامههای غیردولتی بهتدریج از رونق افتاد، تا سال 1326ق همچنان وجود داشت، امّا پس از آن زوال یافت و جای خود را به شیوۀ روزنامهنگاری مردمی و متجدّد داد. قصد ما در این مقاله نمایان ساختنِ چگونگیِ تبدیل گونۀ زبانی دربار قاجار به گفتمانی قدرتگرا و نشاندادن این است که چگونه زبان به منزلۀ ابزاری برای توجیه قدرت بهکارمیرود. جستار حاضر برای دستیابی بدین منظور از دیدگاه تحلیل انتقادی گفتمان بهره میگیرد و با استفاده از رویکرد زبانشناختی نقشگرا، نقش عناصر زبانی و بلاغی گونۀ زبانی (language variety) درباری را در انتقال تأثیرگذار مفاهیم تحلیل میکند و ویژگیهای گفتمانی این گونۀ زبانی را از منظر مناسبات قدرت و ایدئولوژی برمیرسد. در این زمینه روزنامۀ دولت عَلیه بهعنوان نمونۀ بارز این نوع گونۀ اجتماعی زبان تحلیل میشود، آنگاه نتایج بهدستآمده با ذکر شواهد و ارجاعات به کلّ روزنامههای دربار قاجار تعمیم مییابد.
خلاصه ماشینی:
دربار، هدف خود را از روزنامه نگاری، در اعلانی که پیش از انتشار روزنامۀ میرزاصالح منتشر شد، «تربیت ساکنین ممالک محروسه » بیان داشته بود، امّا درحقیقت روزنامه نگاری برای دربار تفنّنی بود و هدفی جز توجیه اعمال حکومت و نمایش قدرت سلطنت نداشت (همان : ٢٣٥).
مؤلف تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران در این باره مینویسد: «صرف نظر از روزنامۀ مّلتی وَ علمیه که کم وبیش مشتمل بر برخی مطالب ادبی و علمی سودمند بود و علاوه بر سرگرمی، خوانندگان را با موضوعاتی آشنا میکرد که در آن زمان برای ایشان معلوم نبود، از شمارٔە اوّل وقایع اتفاقیه تا دولت علیۀ ٤٧٢ و همچنین از ٥٩٣ روزنامۀ دولتی تا پایان ٦٥٠، در این ٦٥٠ شماره روزنامۀ رسمی که در طی بیست سال متوالی انتشار یافت ، کوچک ترین قدمی در راه تأمین مصالح و منافع ملّت برنداشته اند و قلمی جهت بیداری و هوشیاری و سوق مردم به سوی خیر و سعادت زده نشد، بلکه چشم و گوش خلق با خبر سواری و شکار و رفت وآمد و عزل و نصب و اعطای القاب و نشان و ذکر برخی پیشامدهای خارق العادٔە طبیعی پیوسته آشنا میشده است » (طباطبایی، ١٣٦٦: ١٥).
از ابتدا آشکار بود که عامّه با این نوع روزنامه نگاری متکلّف و سلطه گر ارتباط برقرار نخواهند کرد و طبقۀ روشنفکر جامعه نیز آن را نخواهند پذیرفت ، امّا گویی دربار قاجار خود را ملزم به رعایت شیوه ای در بیان میدید که زبان را به ابزاری برای قدرت نمایی و ایجاد رعب در مخالفان و منتقدان نظام سلطنت مبدّل سازد.