چکیده:
زندگی بیدل دهلوی سرشار از تضادها است. این تضادها از زندگی دوگانة شاعر بهمثابه سریاز-شاعر یا سرباز-صوفی
نشئت گرفته است. پدیدهای که در تاریخ ادبیات ایران نادر است و در سراسر جهان نیز تعداد شاعران و نویسندگانی که
چنین تجربههای متضادی را داشته باشند نیز اندک است. حیات بیدل از یک سو با زندگی دشوار پرهراس» ماجراجویانه.
بذلهگویانه و زمخت سپاهیگری پیوند خورده است و از سویی» با زندگی زاهدمنشانه» صوفیمسلکانه, عزلتطلبانه یک
صوفی. ازاینرو بیدل در تمایز با نمونة نوعی شاعران ایرانی که بیشتر آنان دبیر-شاعر هستندء قرار میگیرد. توجه به
زبان عامیانه» همدردی با مردم» رکگویی و پردهدری در سخن گفتن» نشانههایی از زمختی زندگی سپاهیگرانه در
جامعهای سراسر آشوب در اواخر قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری هند است. از دیگر سوء زندگی صوفیمنشانه
وی ترکیبی از صوفیمنشی ایرانی و عرفان هندی اوپانیشادها است. بیدل از پیشة سپاهیگری خود و پدرانش ناخشنود
نیستء بلکه برای آن تربیت هم شده است. از دیگر سو همانند الگوهای نوعی صوفیگری ایرانی- اسلامی (برای
مثال, سنایی» عطار» جامی و مولوی) و هندی (بودیسم و هندوئیسم) در پی ترک دنیاء دوری از دربارن توجه به باطن و
رموز هستی است. اماء این دو دنیای متفاوت در بیدل در اتخاذ یک زبان خاص که سبک هندی معرف آن استء» به
آشتی میرسند. فرمالیسم گسترده این زبان» از سویی «در پرده سخن گفتن» و انتقاد از «قدرت حاکم» را با کمترین
آسیب» ممکن میسازد و مناسبات او را با نظام سیاسی ایالتهای نوابنشین هند بر هم نمیزند» و از دیگر سوء به او
اجازه میدهد که با استعارههای برگرفته از زبان عامیانه به بیان زندگی روزمره» و در بیشتر موارد به سخره گرفتن و
هجو زندگی مردم و خود بپردازد. بنابراین» فرمالیسم بیدل, فرمالیسمی نخبهگرایانه (نظیر سبک عراقی) نیست که تنها
در پی تعهدات زیباییشناسانه شاعر باشدء بلکه فرمالیسمی است که بتواند تضادهای زندگی دوگانة شاعر بهمثابه
سپاهی- صوفی را حل کند. این امر البته بههیچوجه به معنای آن نیست که در همه حال درک معنای اشعار بیدل ساده
است و یا او تعهدی به سادهگویی دارد. از نظر او شکل (فرم) هنری باید چنان باشد که دیگران (حتی مردم عامی) را وا
دارد که با جان کندن و عرق ریختن روحی به معنای آن پی ببرند؛ معنایی که با نگاهی پساساختارگرایانه» سیال است و
بههیچوجه به قطعیت نمیرسد. ازاینرو است که از نظر بیدل فهم معانی شعر و نثر او «فهم تند» میخواهد. این مقاله
در پی آن است که با نگاهی به برخی از ابیات و غزلیات بیدل نشان دهد که چه رابطهای بین جامعه عصر بیدل و شعر
او وجود دارد و او چگونه زبان را برای حل تعارضهای زندگی دوگانة خود به کار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
این مقاله در پی آن است که با نگاهی به برخی از ابیات و غزلیات بیدل نشان دهد که چه رابطه ای بین جامعه عصر بیدل و شعر او وجود دارد و او چگونه زبان را برای حل تعارض های زندگی دوگانۀ خود به کار میگیرد.
جامعه شناسان هنر و ادبیات عموما میل گریزناپذیری به عوامل تعین بخش (طبقۀ اجتماعی، ساختار اجتماعی، ساختارهای فکری، ساختارهای زیباییشناختی) داشته اند و اهمیت کمتری برای عاملیت یا بازیگری هنرمند/ نویسنده یا توجه به عناصری که میتوان آنها را تعین گریز (جزئیات زندگینامه ای، حوادث خاص ، آسیب های روحی و جسمی، نیاز به منحصربه فرد و یگانه بودن در بیانگری) نامید، قائل شده اند؛ درحالیکه زندگی ما به عنوان یک انسان ، درست در بازی میان این عوامل تعین بخش و تعین گریز در نوسان است .
همچنین به سادگی نیز نمیتوان گفت که در شرایط اجتماعی سلطه و اختناق – نظیر شرایط دوران نوابان هند- لاجرم نوعی فرمالیسم ادبی رو به فزونی میگذارد که از طریق آن شاعران و اهل ادب خود را از گرفتاری در بند و زنجیر حاکمان در امان نگه میدارند؛ بلکه نوعی دیالکتیک پیچیده میان جامعه (طبقات اجتماعی)، زبان ، محتواهای فکری و فلسفی وجود دارد که از منشور صورت های زیباییشناختی عبور میکنند و یک اثر هنری را پدید میآورند.