چکیده:
بر مبنای تئوری گروه خاموش، قدرت مسلط مردان در جامعه در ساختار مرد-ساخته زبان نیز تبلور دارد و زنان به راحتی نمیتوانند با این زبان مرد ساخته به بیان خود بپردازند و از این جهت به گروههای خاموش تبدیل میشوند. هدف این مقاله آن است که دریابیم بر مبنای نظریه گروه خاموش از کرامارا و نظریه رتوریک سلطه از استارهاک، آیا استراتژیهای سلطه یعنی تسلیم، تمرد، گوشهگیری و دستکاری در رمان «چراغها را من خاموش میکنم» نوشته زویا پیرزاد وجود دارد و اگر وجود دارد چه گروههایی را شامل میشود. همچنین به مطالعه کنشهای قدرت دهنده که توسط گروههای تحت سلطه برای مقاومت در برابر سیستم سلطه جو استفاده شده پرداخته میشود. به این منظور، هفت متن منتخب از این رمان با روش تحلیل محتوای کمی و تحلیل رتوریکی مطالعه شدهاند. نتایج این مطالعه مطرح میکند که گوشهگیری و دستکاری بیشترین استراتژیهای به کار رفته در رابطه زنان و مردان درون داستان است. نگاه پیرزاد به گروه در حاشیه فراتر از جنسیت است و طبقه، قومیت و مکان زندگی نیز می تواند مبنای شکلگیر این گروهها باشد. پیرزاد در رمانش به کنشهای قدرتدهنده به گروههای خاموش نیز توجه داشته است.
خلاصه ماشینی:
هدف این مقاله آن است که دریابیم بر مبنای نظریه گروه خاموش از کرامارا و نظریه رتوریک سلطه از استارهاک، آیا استراتژیهای سلطه یعنی تسلیم ، تمرد، گوشه گیری و دستکاری در رمان «چراغ ها را من خاموش میکنم » نوشته زویا پیرزاد وجود دارد و اگر وجود دارد چه گروه هایی را شامل میشود.
ir بیان مسئله رمان های زنانه بستری مناسب برای مطالعۀ روابط سلطه میان گروه مسلط مردان و گروه در حاشیۀ زنان براساس نظریۀ گروه خاموش هستند، زیرا در این نظریه این نابرابری به واسطه ساختارهای مردساختۀ زبان به وجود آمده است .
همچنین در این رمان علاوه بر زنان ، به ارامنه ، افرادی از طبقات اجتماعی پایین و ساکنان شهرهای دیگر غیر از پایتخت توجه شده است که به نظر میرسد میتوان وضعیت در حاشیه بودن آنها را نیز با نظریۀ گروه خاموش توضیح داد.
آیا نشانه هایی از کنش قدرت دهنده به گروه یا افراد خاموش در برابر نظام مردسالار در این رمان دیده میشود؟ 72 روش شناسی این مقاله برای پاسخ به این سؤال که تا چه حد راهبردهای گروه مسلط (یعنی تسلیم ، تمرد، گوشه گیری و دستکاری) برای تداوم وضعیت گروه یا افراد خاموش به کار رفته است ، از روش تحلیل محتوای کمی در متون منتخب استفاده کرده است .
به همین دلیل ، این نکته نیز مطرح میشود که شاید تسلیم و گوشه گیری او به دلیل ناتوانی از بیان خود در ساختار مردساخته زبان و در گروه خاموش قرار داشتن نباشد؛ بلکه این امر میتواند به عنوان بخشی از شخصیت کلاریس دیده شود یا مربوط به تعارفات و آداب و رسوم فرهنگی باشد.