چکیده:
بشر از آغاز خلقت تاکنون برای اقناع ذهن خیال پرداز خود به آفرینش موجودات عجیب و غریب با
نیروهای خارق العاده پرداخته است. در این میان پرندگان از دیرباز به دلیل خاصیت فیزیولوژیکی خاصر
نظیر داشتن بال و توان پرواز در خور توجه آدمی بودهاند و بیشتر از دیگر موجودات در ادبیات رشد و نمو
کرده و قسمت اعظمی از افسانه ها و اسطوره های ملت ها را در خود بنیان نهاده اند. نام سیمرغ به عنوان یکی
از نمادهای ادب پارسی در اساطیر و متون عرفانی امری قابل توجه است که در فرهنگ ایرانی به دوره پیش
از اسلام می رسد. تجلی این پرنده نخستین بار در قلمرو حماسه و سپس در عرفان مشاهده شده و جلوهای
خاص به ادبیات حماسی و عرفانی بخشیده و نمود بارز این امر در آثار شعری فردوسی، عطار، مولوی،
سعدی و حافظ به گونه ای خاص نمایان است. در این مقاله، به بررسی نقش سیمرغ در داستان های
منطق الطیر پرداخته می شود.
خلاصه ماشینی:
در ميان فرهنگ هاي فارسي کامل ترين و بهترين شرح درباره سيمرغ در فرهنگ معين (١٣٨٤) چنين آمده است که در اصل سين مرغ پهلوي، سين مرغ SenMurv، اوستا مرغوسئنا MereghoSaena (يشت ها، ١٣٦٣، بندهاي ٤٢-٤١) و نيز پهلوي SeneMuruk (ماهيار نوابي، ١٣٨٧: ٦٤) هندي باستان «چينا» Cyena (باز) ارمني (چين ) Cin فروردين يشت بند ٩٧ در کتاب هفتم دينکرد در فصل ششم بند پنجم آمده است : در ميان دستوران درباره سئنه گفته شده که او صد سال پس از ظهور دين زردشت متولد شد و دويست سال پس از ظهور دين درگذشت .
(79 :1375 در داستان منطق الطير عطال جمعي از مرغان عالم گرد هم ميآيند و پس از مذاکراتي در خصوص اينکه تمامي ايالات رهبر و پادشاه دارد و شهر آنها خالي از شهريار است به نتايجي مي رسند که در اين راستا هدهد از مرغي سخن ميگويد که سرور همه مرغان عالم است و آن سيمرغ نام دارد.
مرحوم علي اکبر دهخدا در لغت نامۀ خود، ذيل واژة سيمرغ مينويسد: «سيمرغ در اصلي سين مرغ و يا سن موروک و ٦ / تحقيقات جديد در علوم انساني، شماره شانزدهم ، بهار ١٣٩٨ ويژه نامه پنجمين همايش از نگاه معلم ميناب در هندي باستان چينا و در اوستا مرغاسانو نام داشته است .
مرغان پس از کشمکش هاي فراوان تصميم ميگيرند به سوي سيمرغ پرواز کرده تا او بيعت کنند که بر آنان شهرياري ١٠ / تحقيقات جديد در علوم انساني، شماره شانزدهم ، بهار ١٣٩٨ ويژه نامه پنجمين همايش از نگاه معلم ميناب کند، هر مرغي رمزي از گروهي مردمند که با راهبري هدهد قصد دارند تا خود را به سرور مرغان برسانند، ولي چون پاک و منزه شدند دريافتند سيمرغ با ايشان يکي است و بين آنها جدايي نيست .