چکیده:
ﺗﺼﻮﻳﺮﺳﺎﺯﻱ ﺍﺻﻞ ﺑﻨﻴﺎﺩﻳﻦ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﺍﺳﺖ. ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﺗﺼﻮﻳﺮﺳﺎﺯﻱ ﺳﻄﺢ ﻣﺸﺨﺺﺑﻮﺩﮔﻲ ﻳﺎ ﺗﺸﺨﺺ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻳﻚ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻣﻲﺷﻮﺩ. ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺗﻌﻴﻨﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻛﻤﻚﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺍﻟﻔﺎﻅ ﻳﺎ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﻚ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻲﺁﻳﺪ. ﺳﻄﺢ ﻣﺸﺨﺺﺑﻮﺩﮔﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻭ ﺳﺎﺣﺖ ﻭﺍژﮔﺎﻧﻲ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﻱ ﻣﻲﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻛﺮﺩ. ﺩﺭ ﺳﺎﺣﺖ ﻭﺍژﮔﺎﻧﻲ، ﻭﺍژﮔﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻃﺮﻳﻖ ﻛﺴﺐ ﺗﺸﺨﺺ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ؛ ﺍﻭﻝ ﺗﺸﺨﺼﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻲﺁﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﻡ ﺗﺸﺨﺺ ﻃﺒﻘﺎﺗﻲ ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻗﻴﺪﻫﺎ ﻭ ﺻﻔﺎﺕ ﻛﺴﺐ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﺗﺸﺨﺺ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﻱ ﺑﻪ ﻃﺒﻘﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﻳﻚ ﻭﺍژﻩ ﺩﺭ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﻱ ﺩﺳﺘﻮﺭﻱ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ، ﺗﻮﺟﻪ ﻣﻲﺷﻮﺩ. ﻭﺍژﺓ ﻧﻔﺲ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺳﻄﻮﺡ ﻣﺸﺨﺺﺑﻮﺩﮔﻲ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲﺩﻫﺪ. ﻧﻔﺲ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﺭ ﺩﻭ ﻣﺼﺪﺍﻕ ﺗﻤﺎﻡﻫﻮﻳﺖ ﻳﺎ ﻫﻮﻳﺖ ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ )ﺑﺪﻥ ﻭ ﻓﺮﺍﺑﺪﻥ( ﻭ ﻫﻮﻳﺖ ﺍﺻﻠﻲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻗﺎﻋﺪﺓ ﺗﺸﺨﺺ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﻱ ﻭ ﻭﺍژﮔﺎﻧﻲ ﺩﺭ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﻌﻴﻦ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲﺩﻫﺪ. ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻲ ﺁﻳﺎﺕ ﺁﺛﺎﺭ ﻭ ﻟﻮﺍﺯﻣﻲ ﺑﻪ ﻫﻮﻳﺖ ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻫﻮﻳﺖ ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ »ﻧﻔﺲ« ﻳﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺪﻥ ﻣﻠﺎﺣﻈﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺑﺪﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﻔﺲ ﻳﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺁﻳﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﺍﻧﻔﺲ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﻪ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ: ﺩﺳﺘﻪﺍﻱ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﺎﺕ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺎﻫﻴﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻟﺎﻟﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻮﻳﺖ ﺍﺻﻠﻲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ
خلاصه ماشینی:
البته همانگونه که واژگان در معنا دخیلاند، این ارتباط میان ساختار عبارت و معنا نیز وجود دارد؛ یعنی نحوۀ چینش کلمات و نقش دستوری که آنها بر عهده دارند، خبر از مفهومسازی گوینده دارد یا به سخن دقیقتر، نشان میدهد متکلم چه چشماندازی از واقع داشته که دستور زبان را به این شکل خاص به کار گرفته است.
دستة اول: تمام ماهیت انسان برای نمونه در این دسته از آیات تنها به تحلیل یک آیه به دلیل اختصار بسنده میکنیم تا نشان دهیم که انفس در قرآن به معنای تمام هویت انسانی آمده است: «فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا وأبناءکم ونساءنا ونساءکم وأنفسنا وأنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین: هر گاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود را؛ آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» (آلعمران: 61).
نتیجه کاربست سطح مشخصبودگی در موضوع نفس این است که نفس در قرآن در دو مصداق تمام هویت یا هویت ترکیبی (بدن و فرابدن) و هویت اصلی انسان به کار رفته است و قاعدۀ تشخص ساختاری و واژگانی در آیات مختلف تعین هر یک را نشان میدهد.