چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسهای بازشناسی هیجانات پایه و پیچیده (صوتی و تصویری) در بیماران با اختلالهای افسردگی اساسی، اضطراب فراگیر و افراد عادی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پس رویدادی است. جامعۀ این پژوهش شامل کلیه بیماران با اختلال افسردگی اساسی و اختلال اضطراب فراگیر مراجعهکننده به مراکز درمانی شهر تبریز و افراد عادی بود که در هر گروه 25 شرکتکننده (جمعاً 75 نفر) به روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب گردیدند. دادهها با استفاده از سیستم تصاویر عاطفی بینالمللی (IAPS) و مجموعه ذهنخوانی صوتی و تصویری کمبریج جمعآوری شدند و به روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بیماران افسرده در مقایسه با افراد عادی در شناسایی هیجانات پایه و پیچیده مشکلات بیشتری دارند و افراد با اختلال اضطراب فراگیر و افراد عادی از لحاظ بازشناسی هیجانات پایه و پیچیده با یکدیگر تفاوت معنیداری دارند. یافته دیگر پژوهش نشان داد که در بین افراد با اختلال افسردگی اساسی نسبت به افراد با اختلال اضطراب فراگیر تخریب بازشناسی هیجان بیشتر است. بیماران با اختلال افسردگی اساسی و اضطراب فراگیر تمایل به سوگیری ادراک و توجه در بازشناسی هیجانات دارند که میتواند یکی از دلایل مشکل در ارتباط بین فردی این بیماران باشد.
خلاصه ماشینی:
مطالعات دیگر نیز نشان دادند که افراد در حالت افسردگی اخیر (یون، جورمان و گوتلیب<FootNote No="51" Text=" Yoon, Joormann, &amp; Gotlib"/>، 2009؛ لیمولت<FootNote No="52" Text=" LeMoult"/>، جورمان، شردل<FootNote No="53" Text=" Sherdell"/>، رایت<FootNote No="54" Text=" Wright"/> و گوتلیب، 2009) و حالت بهبودی (لیمولت و همکاران، 2009) برای تشخیص هیجان شاد بودن نیازمند محرکهای شدیدتری هستند (جورمان، تالبوت<FootNote No="55" Text="Talbot"/> و گوتلیب، 2007؛ لیمولت و همکاران، 2009).
همچنین پژوهش نشان داد که بیماران مبتلا به افسردگی در بازشناسی هیجان خشم دچار مشکل هستند و در این راستا پرساد و پولوی<FootNote No="61" Text=" Persad &amp; Polivy"/> (1993) شواهدی مبنی بر نقص کلی در پردازش حالات هیجانی چهره در اختلال افسردگی گزارش کردند.
در تناقض با این پژوهش مطالعات دیگری نشان دادند که مردم تمایل دارند با تکیه بر قسمتهای دیگری از صورت، ابراز حالات چهرهای خاص را رمزگشایی کنند (مثلا چشم برای شادی و دهان برای ترس) (اسمیت، کوترل، گوسلین و شاینس<FootNote No="69" Text=" Smith, Cottrell, Gosselin, &amp; Schyns"/>، 2005) و جالب اینکه افراد با اضطراب اجتماعی از ارتباط چشمی در اجتماع خودداری میکنند (شاینس، رودنبوگ، بلانکو، لوین و لیباویتز<FootNote No="70" Text=" Schneier, Rodebaugh, Blanco, Lewin, &amp; Liebowitz"/>، 2011).
همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان دادند که افراد با اختلال افسردگی اساسی و اضطراب فراگیر در شناسایی هر دو نوع هیجانات (پایه و پیچیده) نسبت به افراد عادی کاهش دقت داشتند و تفاوت معنیدار بود.
به این دلیل که تشخیص هیجانات پیچیده میتواند بهطور خاصی توسط شناخت تحت تأثیر قرار گیرد، افراد با اضطراب فراگیر ممکن است در تشخیص هیجانات پیچیده با توجه به سوگیری شناختی مشکلاتی داشته باشد (شوفیلد، کولس و گیب<FootNote No="81" Text=" Schofield, Coles, &amp; Gibb"/>، 2007؛ یون و زینبارگ<FootNote No="82" Text=" Zinbarg"/>، 2007)، به همین دلیل مطالعات بیشتری برای شناسایی مکانیسمهای زیربنایی ضروری به نظر میرسد.