چکیده:
سکاها اقوام بیابانگرد و کوچنشینی بودند که در محدوده جغرافیایی وسیعی بین مرزهای چین تا رود دانوب پراکنده بودند. حضور سکاها در مرزهای شرقی و شمال شرقی شاهنشاهی هخامنشی و ناامنیهای ایجاد شده از سوی آنها قدرمسلم موجب اتخاذ سیاست خصمانه و لشکرکشی نسبت به این اقوام بیابانگرد شده بود. چنان که براساس منابع یونانی مرگ کورش در سال 529 پ.م در جنگ با ماساگتها (شاخهای از اقوام سکایی) بوده است. همچنین در نقش برجسته بیستون نیز آخرین اسیر اسکونخه پادشاه سکایی است که داریوش پس از آن که لشکر سکاها را در سال 519 پ.م برابر با سومین سال پادشاهیاش در هم شکست، صحنه این پیروزی به این نگاره اضافه شد. هرودت در کتاب چهارم خود همچنین از عملیات جنگی داریوش علیه سکاها در 512 پ.م و عقبنشینی داریوش یکم به دلیل خستگی سپاهش از دنبال کردن سکاها در سرتاسر استپهای شمال دریای سیاه، گزارش میدهد. این پژوهش در پی آن است تا به ارزیابی حضور سکاها در دوران دو تن از شاهنشاهان هخامنشی (کورش دوم و داریوش یکم) بپردازد و روشن نماید که آیا این اقوام در زمان این دو شاه تحت انقیاد این شاهنشاهی بودهاند؟ این پژوهش براین فرضیه استوار است که کورش و داریوش هخامنشی توانسته بودند با لشکرکشیهای خود دسته شرقی سکاها (سکاهای هومنوش و تیزخود) را تحت انقیاد خود درآورند و دسته غربی سکاها علیرغم لشکرکشی داریوش به سرزمین آنها، هیچگاه مطیع شاهنشاهی نبودهاند.
خلاصه ماشینی:
حضور سکاها در مرزهای شرقی و شمال شرقی شاهنشاهی هخامنشی و ناامنیهای ایجاد شده از سوی آنها قدرمسلم موجب اتخاذ سیاست خصمانه و لشکرکشی نسبت به این اقوام بیابانگرد شده بود.
بررسی کتیبههای مختلف هخامنشی نشان میدهد که علاوه بر 23 سرزمین و اقوام تابعه در قلمرو هخامنشیان مطابق با کتیبه بیستون و همچنین سرزمینهای هند، لیبی و حبشه که بعدها توسط داریوش فتح و یا خراجگزار پارسیان شدند، مابقی سرزمینها موقعیت ثابتی نداشتند و حتی برخی از آنها مانند سکاها و ایونیها به شکلهای گوناگون نامیده میشدند.
درمورد انقیاد سکاها در برابر کورش، بریان معتقد است اشاره به خطر سکاها و سرزمین بلخ در نوشته هرودت در میان خطرهایی که کورش را تهدید میکرد، حداقل نشان میدهد که اقوام آسیای مرکزی پس از تصرف اکباتان به طور صوری و برحسب مقتضیات به اطاعت کورش گردن نهاده بودند.
همچنین ایشان معتقدند که براساس نگاره بیستون حداقل بخشی از منطقه سکایینشین در شرق ایران از آغاز فرمانروایی داریوش اول و قبل از آن، جزیی از سرزمینهای هخامنشی به شمار میرفته و تا قبل از شورش اسکونخه، سرزمین سکاها حتی از دیگر ولایات قلمرو هخامنشی از آرامش بیشتری برخوردار بوده است.
ستون پنجم نقش برجسته بیستون - که بعدها به دیگر بخشهای کتیبه افزوده شده است- به دستگیری و اسارت رهبر سکاها اسکونخه اشاره میکند و از آن پس این گروه از سکاهای شرقی جزو سرزمینهای شاهنشاهی بودند و سرزمین سکاها حتی از دیگر ولایات قلمرو هخامنشیان از آرامش نسبی بیشتری برخوردار بوده است.
براساس سوگنامه پارسیان آیسخولوس لشکرکشی داریوش به سرزمین سکاها ناموفق بوده و این شکست در یونان آن زمان پذیرفته شده بوده است.