چکیده:
ساخت گرایی و روایت شناسی از رویکردهایی است که در بررسی های ادبی به کار می رود. معمولا ساخت گرایی به شیوه پراپی و کلاسیک خود برای متون کهن، اسطوره هاو قصه های عامیانه به کار میرود، اما در برخی از آثار نویسندگان دو سده اخیر نیز می توان آن رهیافت ها را، به کار بست. آثار ادگار آلن پو از جمله این آثار است.
پراپ سی و دو کارکرد مشابه را در همه قصه های عامی انه روسی به گونه ای تکرار شونده پیشنهاد می کند. شیوه ی کار این مقاله پراپی و متاثر از روش اوست و به بررسی کارکردهای و « گودال و آونگ » ،« گربه سیاه » ،« قلب رازگو » مشابه در قصه های پو، بویژه چهار قصه می پردازد و کارکردهای بنیادی این قصه ها را معرفی می کند: نفرت، قتل، « بشکه آمونتیلادو » جنایت و پنهان کردن جنازه درون ساختمان، همرا با برخی از کاهش ها و گسترش ها، در این داستان ها به صورت الگویی تکرار می شود.
خلاصه ماشینی:
شیوه ی کار اين مقاله پراپی و متاثر از روش اوست و به بررسي كاركردهاي مشابه در قصههاي پو، بويژه چهار قصۀ«قلب رازگو»، «گربۀ سياه»، «گودال و آونگ» و «بشكۀآمونتيلادو» ميپردازد و کارکردهای بنیادی این قصهها را معرفی میکند: نفرت، قتل، جنايت و پنهان كردن جنازه درون ساختمان، همرا با برخي از كاهشها و گسترشها، در اين داستانها به صورت الگويي تكرار مي شود.
»( پراپ،1368:33 ) با اين حال هر پديدۀ ادبی با دارا بودن عناصر ثابت و طرح بنيادينی که اثر براساس آن شکل گرفته میتواند ذهن منتقد را بر آن دارد تا آثار را عليرغم عناصر متغيرشان، به عنوان الگویی مشترک مورد بررسی قرار دهد.
بر اين اساس میتوان داستانها را به رغم تفاوتهای آن از لحاظ ترکيب بندی و ساختارهايشان مقايسه کرد و بدين ترتيب شباهتشان را در پرتو تازهای نشان داد: يعني همچنانكه – به گفتۀ پراپ- ورسيون هاي گوناگون يك قصه چون « اندروی كرتیAndrew of crete)) با يك پيش بيني آغاز ميشود و شباهتهاي ديگر آن دنبال ميگردد (Propp : 1994 ،60 )، قصههاي گوناگون نیز به مثابه ورسيون هاي متفاوت يك قصه با كاركرد ساختارگرایانه متعدد قابل ارائه اند.
توازی اين کنش و واکنش، داستان را به سوی آرامش نهايی صحنۀ داستان _چنان که با آن آغاز گشته_ سوق میدهد براي مثال در«قلب رازگو» آن چه باعث اعتراف راوی پس از جلب اطمينان افسران پليس، راجع به رخ ندادن قتل میشود، صدای سوت مانند، قلب پيرمرد است که از کف اتاق شنيده میشود.