چکیده:
در این مقاله، یکی از مقولات نظری هنر و ادبیات با نام گروتسک ازجهاتی بررسی می شود.گروتسک به منزله یک سبک ادبی و هنری در تقابلی اساسی با مفهوم متعارف زیبایی و خوبی قرار می گیرد. چه بسا زیبا یی آن در زشتی اش باشد ! چه بسا جذابیت آن در اشمئزاز برانگیزی اش باشد! و چه بسا هنر ادبی بودنش در نابسامانی و نامتوازنی و دلهره آور بودن آن باشد.
در قرن ها ی پیشین توجه بسیار اندکی به این مقوله شده است . اما در قرن اخیر نظریه پرداز نام داری چون میخائیل باختین به طور گسترده ای به آن پرداخته است. در این مقاله علاوه بر بررسی نگاه منتقدان به مقوله گروتسک، تعاریف و توضیحات نظری پیرامون گروتسک کاویده شده و نیز به دو رویکرد اصلی، که در مورد این مقوله ادبی ، هنری مطرح است، نگاهی شده است. سپس عناصر، اهداف، و کارکردهای گروتسک، به ویژه بر اساس نگاه فیلیپ تامسون بررسی شده است. بخش پایانی مقاله به بررسی عناصر گروتسک موجود در داستان های عزاداران بیل اثر غلام حسین ساعدی، نویسنده معاصر، پرداخته شده است .
خلاصه ماشینی:
(Hornby, 2000: 525) «در اغلب منابع فارسی یا انگلیسی- فارسی واژة گروتسک را بدون معادل سازی مقابل grotesque گذاشته اند، اما در برخی منابع معادل های دیگری هم آمده است؛ مثلا: یکی از معادل های پرکاربرد «عجایب نگاری و عجایب پردازی» است که گذشته از منابع بالا می توان در دایرة المعارف، اثر رویین پاکباز هم آن را مشاهده کرد »( پاکباز ، 1379 : 1017 ) «در فرهنگ هنر و هنرمندان هم معادل « صور عجایب » به جای گروتسک به کارگرفته شده است .
در داستان عزاداران بیل کم و بیش می توان رگه هایی از نوع گروتسک را ردیابی کرد ، اما پیش از پرداختن به آن بهتر است این نکته را بگوییم که ساعدی در داستان نویسی، زبان ادبی ویژه ای دارد.
در همان قصه اول وقتی رمضان با صدای زنگوله و نفس نفس آشنا بیدار شده و بعد ناپدید می شود، خواننده حس می کند در قصه های بعد به ماجرای رمضان و اینکه چه بر سر او آمد پرداخته خواهد شد اما خواننده هر چقدر جلوتر می رود نه تنها هیچ اثری از او نمی بیند بلکه شخصیت های دیگر داستان نیز به سرنوشت رمضان دچار می شوند.