چکیده:
پس از انقلاب مشروطه و ترجمه متون داستانهای غربی به زبان فارسی، شاهد حضور و نفوذ مکتبهای ادبی در داستاننویسی فارسی بودهایم. در این بین، رئالیسم با بیشترین اقبال روبهرو بوده و دورههای گوناگون انتقادی، سوسیالیستی، اقلیمی و روانشناختی را تجربه کرده است. از نمایندگان برجسته رئالیسم در داستان-نویسی فارسی، بزرگ علوی است. او در گیله مرد با نگرشی واقعگرایانه به تبیین اوضاع جامعه ایران پرداخته و مبادی نظام حاکم را به چالش کشیده است. دغدغه¬های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نویسنده در این داستان به طرز برجستهای قابل مشاهده است. به این دلیل، در مقاله حاضر، با استناد به روش توصیفی- تحلیلی، مهمّترین مولّفههای رئالیستی داستان مذکور بررسی و کاویده شده است. به نظر میرسد بزرگ علوی در بازنمایی مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، توجه به زمان و مکان، شخصیّتپردازی، صحنهپردازی و توصیف وقایع و مناظر، رویکردی رئالیستی داشته و بر بنیاد مبانی نظری این مکتب عمل کرده و به رسالت ادبی خود جامه عمل پوشانده است.
خلاصه ماشینی:
به نظر می رسد بزرگ علوی در بازنمایی مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، توجةه به زمان و مکان، شخصیّت پردازی، صحنه پردازی و توصیف وقایع و مناظر، رویکردی رئالیستی داشته و بر بنیاد مبانی نظری این مکتب عمل کرده و به رسالت ادبی خود جامۀ عمل پوشانده است .
به این اعتبار، هدف مقالۀ حاضر، بررسی توصیفی- تحلیلی مهمّ-ترین ویژگی های رئالیستی داستان گیله مرد است تا به این پرسش پاسخ داده شود که آیا بزرگ علوی با تکیه بر عناصر برجستۀ مکتب رئالیسم، توانسته است به نقد کاستی های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعۀ ایران بپردازد؟ در تبیین ضرورت تحقیق حاضر، باید گفت رئالیسم همواره می کوشد به تحلیل اوضاع و احوال اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یک جامعه بپردازد و تصویری واقعی از زندگی انسان ارائه دهد.
در یکی از این پژوهش-ها، فرجی (1388) در مقالۀ خود تحت عنوان «گیله مرد ادبیّات داستانی ایران»، ضمن تبیین جایگاه این اثر در گسترۀ ادب داستانی فارسی، به عناصر داستان مذکور از جمله شخصیّت پردازی اشاره ای کلّی کرده است.
آنچه باعث تمایز مقالۀ حاضر از پژوهش های یادشده می شود و بر جنبه های نوآورانۀ آن میافزاید این است که سعی شده از دریچۀ یک روش علمی و در چهارچوبی خاصّ، داستان گیله مرد و ارزش های واقع گرایانۀ آن مورد نقد و بررسی قرار بگیرد.
ویژگی های رئالیستی داستان گیله مرد رویکرد اصلی بزرگ علوی در این داستان، سیاسی و اجتماعی است.
بنابراین، عدم وجود قانون و احترام به حقوق اجتماعی دهقانان، از جمله موضوعات مهمّی محسوب می شوند که بزرگ علوی در داستان بیان کرده است: «مأمور بلوچ مزۀ این زندگی را چشیده بود.