چکیده:
هویّت ملّی موجب جاودانگی و رشد و تعالی مردم یک کشور میشود و حفظ آن از دغدغههای دولتمردان و سیاستمداران یک جامعه است. از آنجا که هدف استعمارگران از بین بردن هویّت ملّی مردم یک سرزمین و از خود بیگانه کردن آنهاست، وظیفه بیدارسازی و آگاه کردن ملّت برعهده شاعران و صاحبان قلم و اندیشه است. بر همین اساس در این پژوهش مولّفههای هویّت ملّی در آثار دو شاعر انقـلابی، عارف قزوینی و احمد شوقی از شاعـران معاصـر ایران و عـرب به روش توصیفی- تحلیلی و در قالب سه رویکرد سیاسی، تاریخی و اجتماعی بررسی و تبیین شده است. نتایج حاصل از تحقیق، نشان از آن دارد که این دو شاعر برجسته، توجّه ویژهای به شاخصهها و عناصر هویّت ملّی و ناسیونالیسم داشتهاند. وطنستایی، استعمارستیزی، تجلیل و تمجید از مبارزان، قهرمانان و شهدا و بیان عظمت و گذشته پیشینیان از مضامین برجسته سرودههای آنهاست.
خلاصه ماشینی:
بر همین اساس در این پژوهش مؤلّفههای هويّت ملّي در آثار دو شاعر انقـلابی، عارف قزوینی و احمد شوقی از شاعـران معاصـر ایران و عـرب به روش توصیفی- تحلیلی و در قالب سه رویکرد سیاسی، تاریخی و اجتماعی بررسی و تبیین شده است.
از غزلهای معروف عارف در عشق به وطن غزل «خنده پس از گریه» است: به سر کویت اگر رخت نبندم چه کنم من به اوضاع تو ای کشور بیصاحب جم خون من ریختی و وصل تو شد کام رقیب و اندر آن کوی اگر ره ندهندم چه کنم نکنم گریه پس از گریه نخندم چه کنم من به ناچار دل از مهر تو کندم چه کنم (همان: 244) شاعر در این شعر با مخاطب قرار دادن وطن، شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر میهن خود را به تصویر میکشد و با کاربرد ترکیب «ای کشور بیصاحب جم» و قراردادن آن در کنار «کام رقیب» از استعمارگرانی که کشور را چپاول و غارت کردند انتقاد میکند و با نگاهی بدبینانه و ناامیدانه، وطن را از دست رفته میداند و جز گریه بر آن راهی نمیبیند و سعی در هشدار دادن به مردم برای بیدارکردن غیرت و همّت آنها دارد: شده است خانۀ کیخسرو آشیانۀ جغد چو مال وقف، شریعتمدار میدزدد من خرابهنشین دلخوشم وطن دارم من از چه ره گِلِه از دزد و راهزن دارم (همان: 261) وی با اشاره به گذشتۀ باشکوه ایران باستان که در آن کیخسروان حکومت میکردند و به ویرانهای تبدیل شده که در آن جغد (استعمار) آشیانه کرده است از سودجویان وطنفروش انتقاد میکند.