چکیده:
فتح ایران از سوی اعراب مسلمان یکی از مهمترین تحولات تاریخ ایران است. ایران در طول دو دهه کاملا تسخیر شد و استقلال کشور از بین رفت و دولت ساسانی سقوط کرد. هنور پرسشهای بسیاری دربارهی این سقوط و دلایل و چگونگی آن وجود دارد. در این نوشتار تلاش میشود الگویی نوین برای تحلیل روند فتوح ارائه گردد روش این پژوهش کتابخانهای و بر اساس منابع اصلی فتوح در ایران است. پرسش اصلی این است که آیا فتوحات در ایران از الگوی خاصی پیروی نموده و قابلیت ارائه در قالب یک نظریه دارد؟ پرسش فرعی هم ناظر به چگونگی فتح شهرها است. آیا بیشتر به جنگ بوده است یا به صلح؟ در پاسخ به این پرسش، فرضیه این نوشتار شکل میگیرد. ایران به هشت منطقه تقسیم میشود. در مرزهای این مناطق شاهد بیشترین مقاومت نظامیان ایرانی هستیم و از آن با نام مقاومت در آستانه مرز یاد میکنیم. با شکسته شدن مرز پیشروی اعراب مسلمان با سرعت بیشتر و جنگ کمتر انجام میشود. نتیجه آنکه درگیریها بیشتر از سوی نظامیان است و عموم مردم کمتر در صحنههای جنگ حضور دارند. فهم سرعت و چگونگی فتوح اعراب مسلمان در ایران تابعی از فهم این الگو است.
The conquest of Iran by Muslim Arabs is one of the most important developments in Iran's history. Iran was completely conquered over two decades and the Sassanid government collapsed. There are a lot of questions about this fall and the reasons for it. In this article، a new model is proposed to analyze the process of "Fotohat". The methodology of this research is library method that based on the main sources of conquests( Fotoh) in Iran. The main question is: are the conquests in Iran following a particular pattern and can we present it in the form of a theory? The second question is about how cities are conquered. Was it more than war or peace? In response to the above question، the hypothesis of this paper is formed. Iran is divided into eight regions. At the borders of these areas، we see the greatest resistance of the Iranian military and we call it "resistance at the border". After the border breaks،the advance of Muslim Arabs is more fast and less fight. As a result، the clashes are mostly by the military، and citizens are less at war. Understanding the speed and quality of conquests in Iran depends on understanding this pattern.
خلاصه ماشینی:
همچنان که دیگران بسیار گفته اند جامعه ی ساسانی به لحاظ سیاسی، اقتصادی و مذهبی دچار فروپاشی شده بود و دیگر آن یکپارچگی و انسجام همیشگی را نداشت ؛ لذا هر منطقه جداگانه در برابر مهاجمان مقاومت میکرد و به هیچ عنوان روحیه ی جمعی برای مقاومت وجود نداشت ، اما به نظر میرسد فراتر از این ما با یک شرایط روانی خاص نیز روبه رو هستیم که در تحقیقات به آن اشاره نشده است .
از آن جا که فارس زادگاه سلسله های مهم ایران ، هخامنشیان و ساسانیان ، بود، دور از ذهن نیست توقع داشته باشیم مقاوت و ایستادگی ایرانیان در برابر مهاجمان بیش تر از سایر نقاط باشد؛ اما وقتی که به این ایالت نظر میافکنیم ، روند فتح آن را خارج از چارچوب فتوح در سایر نواحی ایران نمیبینیم ؛ به عبارت دیگر، بحران داخلی دولت ساسانی فراگیر و ریشه دار بود و تفاوت چندانی در بین مناطق وجود نداشت .
البته معتقد به یاری خداوند بودند؛ اما به همان معنایی که در روزگار ما نیز مسلمانان به کار میبرند، لذا کندی شمشیر و بیاثری نیزه های ایرانیان به دلیل نداشتن انگیزه های لازم در نزد آنان بود؛ چرا که جنگیدن برای دفاع از وطن و مکتب نیازمند انگیزه های بسیار قوی است ، حال آنکه در اواخر دولت ساسانی این پیوستگی به شدت گسسته شده بود و لذا مقاومت نیز بسیار شکننده و ضعیف بود.
جمعی از ترکان هیاطله نیز در این منطقه به کمک ایرانیان آمدند (همانجا) احتمالا آنان آینده نگری کرده بودند و میدانستند که گام بعدی اعراب مسلمان به طور طبیعی برخورد با ترکان است ؛ لذا پیشاپیش به کمک اهل قهستان آمدند؛ اما قهستان بعد از نبرد به عنوه گشوده شد.