چکیده:
پس ازهجرت پیامبر خدا (ص) به مدینه، بین پیامبر (ص) و مشرکان و کافران حدود هشتاد برخورد نظامی روی داد که از سی برخورد به «غزوات» یاد می شود. یکی از غزوه ها، غزوه بنی قریظه است. پیامبر (ص) پس از پیمان شکنی یهودیان بنی قریظه، در صدد مجازات آنان برآمد. درباره سرانجام این جنگ در منابع تاریخی، دو نوع گزارش وجود دارد: الف) کشته شدن مردان و اسارت زنان و کودکان؛ ب) کشته شدن جنگجویان و اسارت زنان و کودکان. یادآوری میشود که برخی از مستشرقان این دو گزارش را دستاویز قرار داده و چهرهای خشن از پیامبر (ص) ارائه کردهاند. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به ارزیابی گزارش های تاریخی، سنجش آنها توسط عقل، مقایسه آنها با سیره پیامبر (ص) در جنگها و تامّل در آیات قرآنی مربوط به این غزوه مبادرت کرده است. یافته ها نشان داد که در این غزوه، قتل عامی صورت نگرفته، بلکه در میدان نبرد و هنگام درگیری، عدّهای از یهودیان بنیقریظه کشته شده و عدّهای نیز اسیر گردیدهاند.
After the prophet of Islam، Mohammad pbuh، migration to Medina، there happened about 80 wars. Out which 30 wars are referred to as Ghazveh. In the process of analyzing the historical reports on these wars، we rely on wisdom، comparing them with the prophet's code of conduct، referring to the Quran as the document about them. Bani Ghoraizeh is among the wars with two reports: a) killing of men and capturing women and children، b) killing of military men and capturing women and children. Some of the orientalists have resorted to these reports and tried to provide a violent and arrogant picture for the prophet of Islam. Through a descriptive and analytical procedure، the present researcher analyzed these reports and came to the conclusion that those reports are not true. As a result، no general massacre occurred and nobody is beheaded. The true story is that some Jews were killed in the battle field and during the war and some other Jews were captured.
خلاصه ماشینی:
کشته شدن مردان و اسارت زنان و کودکان (گزارش مشهور) پس از پیمان شکنی یهودیان بنیقریظه و حمایت آن ها از مشرکین مکه در جنگ خندق و بازگشت پیروزمندانه پیامبر (ص )؛ هنگام ظهر بود که جبرئیل به نزد رسول خدا (ص ) آمد و سؤال کرد: ای رسول خدا سلاح را زمین گذاشته ای؟ فرمود: بلی، گفت : ملائکه سلاح خود را زمین نگذاشته اند، خداوند تو را فرمان میدهد که به سوی بنیقریظه حرکت کنی و من نیز به سوی آن ها میآیم ؛ رسول خدا (ص ) فرمان داد تا منادی ندا دهد که هر کس مطیع و فرمانبردار است نماز عصر را نگزارد مگر در بنیقریظه ، سپس آن حضرت پرچم جنگ را به دست علی بن ابی طالب (ع ) سپرد، مردم نیز دور آن جمع شدند و ایشان حرکت کرد تا به قلعه های بنیقریظه رسید، از آن ها سخنان زشتی را در مورد رسول خدا (ص ) شنید، پس بازگشت تا پیامبر (ص ) را در راه دید، عرض کرد: یا رسول الله شما به این خبیث ها نزدیک نشوید، فرمود: چرا؟ مثل این که در مورد من سخن زشتی شنیده ای؟ عرض کرد بله ، ای رسول خدا، فرمود: اگر مرا ببینند چیزی نمیگویند، وقتی رسول خدا (ص ) به قلعه های آن ها نزدیک شد فرمود: ای برادران بوزینه ها!