چکیده:
حکیم سبزواری که از مدافعینِ مسئله اتّحاد عاقل و معقول است علاوه بر شرح و تقریرِ براهینِ صدرالمتألّهین خود، براهینی را در اثباتِ این مسئله اقامه کرده است. در این پژوهش سه برهانِ مادّه و صورت؛ تجرّد معقول؛ و تبدیلِ مشتقّ به مبدأ که از براهینِ ابتکاری وی می باشند، موردِ نقد و ارزیابی صوری و مادّی قرار گرفته اند. برهان مادّه و صورت دچار مصادره به مطلوب است که در آن اصلِ مدّعا در برهان اخذ شده است. بُرهان تجرّد معقول، مخدوش و اساساً باطل است؛ زیرا در مقدّمه سوّم این برهان خلط فاحشی میانِ حملِ اوّلی و حملِ شایع رُخ داده است. در بُرهانِ سوّم نیز تبدیل عاقل و معقول به عقل به معنای اتّحادِ آن دو نخواهد بود. بنابراین، هیچ یک از سه برهان، در جهتِ اثباتِ مدّعای اتّحاد عاقل و معقول تامّ نیست و توانائیِ اثباتِ مدّعا را ندارد. صورت بندی براهین و نقدها همگی نو و حاصلِ تامّلاتِ نگارندگان می باشد.
خلاصه ماشینی:
اما نگارندگانِ این پژوهش بر این باورند عمدۀ براهینِ سبزواری در اثباتِ این مسئله همین سه برهان است؛ زیرا باتوجهبه توضیحاتی که درباب مدعای مسئله «اتحاد عاقل و معقول» داده شد، نتیجۀ این دلایل حتی درصورتِ صحت صوری و مادی مقدمات اعم از مدعا خواهد بود؛ زیرا مدعای مسئلۀ اتحاد عاقل و معقول بالقوهبودنِ نفس انسانی و تکاملِ جوهری براثر اتحاد با صورتهای ادراکی است، درحالیکه براهینِ سبزواری انحای دیگری از اتحاد را بهاثبات میرسانند که در تعارض با مدعا و بهزبانِ دقیقتر اعم از مدعاست.
در نقدِ این برهان نیز میتوان گفت که اگر نفس صادرکننده صورتهای ادراکی باشد مدعای اتحاد عاقل و معقول نقض میشود، زیرا مدعا آن بود که نفس نسبت به صورتهای ادراکی بالقوه است و با آنها متکامل میشود، درحالیکه در این فرض نفس موجودی متکامل است و مرتبهای بالاتر از صُوَر ادراکی دارد که میتواند آنها را از ذاتِ خود صادر کند؛ 3.
6. نقد و بررسی استدلالِ مبتنیبر تجرد معقول بهنظر میرسد این برهان سبزواری درجهت اثباتِ مدعای اتحاد عاقل و معقول مخدوش و اساساً باطل باشد؛ زیرا در مقدمة سوم خلط فاحشی میانِ حملِ اولی و حملِ شایع رخ داده است.
8. نقد و بررسی برهانِ «تبدیل مشتق به مصدر» در نقدِ برهان سبزواری میتوان گفت، حتی اگر بپذیریم که برمبنای اصالتِ وجود آنچه حقیقتاً مِصداقِ حقایقِ مشتق است همان مبدأها هستند، باز هم این برهان ناتمام است؛ زیرا بحثِ ما در مسئلة اتحاد عاقِل و معقول آن نیست که هر معقولی عاقلِ خویش است، بلکه بحث برسرِ آن است که نفس بهمثابۀ موجودی عاقل با صُوَر علمیّه بهمثابۀ یک وجود معقول متحد میشود.