چکیده:
اخذ مالیات در حقیقت انتقال اجباری پول یا کالا از صاحبان آن ها به دولت است که به تدریج با تحول رفتارها و اندیشه های جوامع جایگاهی فراتر از تامین درآمد دولت در عرصه اقتصادی و سیاسی یافته است. در ایران عهد قاجار مساله مالیات ارتباط تنگاتنگی با اقتصاد داشته و از آنجا که اصلاح آن عاملی مهم در بهبود وضع اجتماعی و اقتصادی و به دنبال آن وضع سیاسی کشور بود، در تفکرات و اقدامات مصلحان آن عصر بازتاب یافت، به طوری که اصلاحات و تفکرات آنان گامی شد برای عبور ایران از دوره گذار پیشا مشروطه به پسا مشروطه و متمرکز شدن شیوه مالیات گیری در پی ایجاد یک حکومت مردم سالار در ایران. بررسی تفکرات مصلحان پیشا مشروطه در عرصه مالیات، و عواملی که بر عدم تحقق خواسته هایشان نقش داشته است، موضوع این مقاله می باشد.
خلاصه ماشینی:
مانند آن که فردی در یکی از نواحی ایران بر حسب تعداد احشامش مالیاتی میداد که پس از مرگ آن فرد و از بین رفتن احشام او، همچنان کارگزاران دیوانی آن ناحیه ، مالیات احشام را از فرزندانش میگرفتند؛ البته این کارگزاران هم که از مسئله آگاه بودند، برای کسب سود و نیز جبران کردن پیشکش هایی که برای به دست آوردن این مقام به مقامات بالاتر از خود داده بودند، همچنان این مالیات را دریافت میکردند (روزنامه ی مجلس ، سال اول، ش ١١٥، ٥ جمادی الاول ١٣٢٥ ق، ٣ (مکتوب انار).
او اندیشه های مالیاتی خودش را نیز در این رساله بیان کرده است ؛ که از جمله ی آنها ممیزی مجدد زمین های زراعی و باغها، وضع مالیات بر فروشندگان مشروبات الکلی و تریاک، و صاحبان درشکه و کالسکه ی شخصی، برقراری دوبارهی اصل عشریه در مورد مالیات، یعنی گرفتن یک دهم درآمد فرد بابت مالیات، و اصلاح عمل پول برای افزایش عایدی حکومت بود (همان: ٢٦٦-٢٦٧).
اندیشه های مالیاتی متفکران و رجال سیاسی دورهی مشروطه متأثر از اندیشه های مصلحان پیشا مشروطه بود که میتوان آنها را در دو دسته ی کلی دسته بندی کرد: یک گروه آنهایی بودند که در بحث مالیات دیگری به دنبال افزایش عایدات دولت بودند و به تغییر کلی نظام مالیاتی و اخذ مالیات از قشرهای ثروتمند جامعه و نیز گروههای شهرنشین چندان توجهی نمی - کردند؛ اما گروه دیگر که بیشتر در حزب دموکرات و مرامنامه ی آن اندیشه ی خود را ارائه کردند، به دنبال برداشتن مالیات از دوش قشرهای ضعیف جامعه ، یعنی کشاورزان و کارگران، بودند و از همین رو مالیات مستقیم را بر مالیات غیرمستقیم ترجیح میدادند؛ زیرا معتقد بودند فشار مالیات غیرمستقیم در نهایت بر همین قشرهای ضعیف وارد می- شود.