چکیده:
ﻫﺪف اﺻﻠﯽ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺮرﺳﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺟﻮ و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﺑﺮ ﺗﻌﻬﺪ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی رواﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯽ ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺣﺎﺿﺮ از ﻧﻈﺮ ﻫﺪف، ﮐﺎرﺑﺮدی، ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﻧﻮع دادهﻫﺎ، ﯾﮏ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﮐﻤﯽ و از ﻟﺤﺎظ روش ﮔﺮدآوری دادهﻫﺎ ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ و از ﻧﻮع ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺳﺖ. ﺑﺮای اﻧﺪازهﮔﯿﺮی ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎ از ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪﻫﺎی اﺳﺘﺎﻧﺪارد ﺟﻮ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﻫﺎﻟﭙﯿﻦ و ﮐﺮاﻓﺖ (1963)، ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ دﻧﯿﺴﻮن (2000)، ﺗﻌﻬﺪ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ آﻟﻦ و ﻣﯿﺮ (1991) و ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی رواﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯽ اﺳﭙﺮﯾﺘﺰر )1995( اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ ﮐﻪ رواﯾﯽ آﻧﻬﺎ از ﻧﻈﺮ ﻇﺎﻫﺮی و ﻣﺤﺘﻮاﯾﯽ و ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ آﻧﻬﺎ ﻧﯿﺰ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزﻣﻮن آﻟﻔﺎی ﮐﺮوﻧﺒﺎخ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ و در ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری 758 ﻧﻔﺮی ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﺳﺎﺧﺘﻤﺎن ﻣﺮﮐﺰی ﺷﺮﮐﺖ ﻧﻔﺖ، ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﻮل ﮐﻮﮐﺮان اورﮐﺎت ﺑﯿﻦ 256 ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻤﻮﻧﻪ آﻣﺎری ﺗﻮزﯾﻊ ﺷﺪ. در ﺑﺨﺶ اﺳﺘﻨﺒﺎﻃﯽ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﺪل ﻣﻌﺎدﻻت ﺳﺎﺧﺘﺎری ﻓﺮﺿﯿﻪﻫﺎی ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ در اﯾﻦ ﺑﺨﺶ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ ﺟﻮ و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﺑﺮ ﺗﻌﻬﺪ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی رواﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯽ ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﻌﻨﺎداری در ﺳﻄﺢ 99% دارد.
خلاصه ماشینی:
براي اندازه گيري متغيرها از پرسشنامه هاي استاندارد جو سازماني هالپين و کرافت (١٩٦٣)، فرهنگ سازماني دنيسون (٢٠٠٠)، تعهد سازماني آلن و مير (١٩٩١) و توانمندسازي روانشناختي اسپريتزر (١٩٩٥) استفاده شد که روايي آنها از نظر ظاهري و محتوايي و پايايي آنها نيز با استفاده از آزمون آلفاي کرونباخ مورد بررسي قرار گرفت و در جامعه آماري ٧٥٨ نفري کارکنان ساختمان مرکزي شرکت نفت ، بنا به فرمول کوکران اورکات بين ٢٥٦ نفر به عنوان نمونه آماري توزيع شد.
در بخش استنباطي با استفاده از مدل معادلات ساختاري فرضيه هاي تحقيق مورد بررسي قرار گرفتند که در اين بخش نتايج بدست آمده نشان داد که جو و فرهنگ سازماني بر تعهد سازماني با توجه به نقش ميانجي توانمندسازي روانشناختي کارکنان تاثير معناداري در سطح ٩٩% دارد.
يک فرهنگ قوي و نوآور موقعي که با يک محيط پويا مواجه ميشود با آن سازگاري پيدا ميکند و لذا بايد بتواند نيروهاي داخل سازمان را در جهت همراهي با اهداف هدايت کند، بنا بر اين بايستي انتظار داشته باشيم که فرهنگ قوي، تعهد کارکنان را افزايش داده و احتمال اينکه آنها در برابر تغييرات سازماني مقاومت کنند راکاهش مي دهد و فرهنگ ضعيف نيز بالعکس عمل خواهد کرد.
بنابراين اهميت پژوهش به اين دليل است که اطلاعات حاصل از اين پژوهش مي تواند راهکارهايي را براي ايجاد و بهبود جو سازمان ها در جهت افزايش خلاقيت و پيشرفت کارکنان ارائه دهد؛ هم چنين خلاء پژوهش هاي جامع در زمينه رابطه بين جو سازمان با فرهنگ و تعهد سازماني و نداشتن الگوي بهينه در اين زمينه ، ضرورت انجام چنين پژوهش هايي را دو چندان مي نمايد (براون ،١ ٢٠١٢).