چکیده:
«منظومه مهره سرخ یکی از بلندترین منظومه های روایی در ادبیات معاصر است که کسرایی با استفاده از شیوه روایی و اسطوره ای به بازآفرینی داستان رستم و سهراب می پردازد. از آنجایی که این منظومه خط سیر مستقیمی ندارد و همراه با تغییراتی نسبت به روایت فردوسی است، بهره گیری از نظریه ژنت در تفهیم این منظومه کمک شایانی به مخاطب می نماید. ژنت به سه نوع رابطه زمانی میان زمان داستان و زمان متن اشاره می کند که عبارت است از: 1. نظم و ترتیب 2. تداوم و دیرش 3. بسامد. نتایج نشان می دهد که کسرایی در عنصر نظم گرایش به زمان پریشی از نوع پس نگری دارد. این پس-نگری ها وسیله ای است برای او تا بتواند به روایت سرنوشت مختوم خویش بپردازد. در تداوم زمانی، توصیفات متعدد که شامل توصیف شخصیت ها و حالات آنها، فضا و مکان و زمان است، سبب شده است تا این منظومه دارای شتاب منفی باشد و زمان روایی با زمان داستان و متن –تقریبا- برابر باشد. بسامد بالای عنصر گفتگو سبب نزدیکی ساختار این منظومه به متنی دراماتیک شده است. این گفتگوها، علاوه بر امکان شخصیت پردازی، توانسته است بر بار تغزلی و غنایی منظومه بیفزاید. در موارد اندکی نیز با استفاده از عنصر حذف و تلخیص توانسته است از مطالب غیرضروری چشم بپوشد و مخاطب را به مطلب اصلی سوق بدهد. در مورد عنصر بسامد نیز می توان گفت که غیر از تکرار داستان تولد سهراب و مهره به بازو بستن او، از بسامد مکرر و بازگو خبری نیست و اغلب به صورت بسامد مفرد آمده است».
خلاصه ماشینی:
بررسی زمانمندی روایت در منظومة مهرة سرخ سیاوش کسرایی بر اساس نظریة ژرار ژنت دکتر حسین رسول زاده<FootNote No="1" Text=" دانش آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی .
com"/> چکیده «منظومة مهرة سرخ یکی از بلندترین منظومههای روایی در ادبیات معاصر است که کسرایی با استفاده از شیوة روایی و اسطورهای به بازآفرینی داستان رستم و سهراب میپردازد.
در تداوم زمانی، توصیفات متعدد که شامل توصیف شخصیتها و حالات آنها، فضا و مکان و زمان است، سبب شده است تا این منظومه دارای شتاب منفی باشد و زمان روایی با زمان داستان و متن –تقریبا- برابر باشد.
پیشینة پژوهش: پژوهشهای قابل توجهی در موضوع بررسی نظریة زمان در روایت (بر اساس نظریة ژرار ژنت) صورت گرفته است که از مهمترین آنها میتوان به مقالات ذیل اشاره کرد: «بررسی سرعت روایت در رمان جای خالی سلوچ» از کاووس حسنلی و ناهید دهقانی، «بررسی عنصر زمان در تاریخ بیهقی بر اساس نظریة ژنت» از قدرتالله طاهری و لیلا پیغمبرزاده، «بررسی ساختار زمانی در رمان چشمهایش علوی» از اسماعیل صادقی و محمود آقاخانی، «بررسی زمان و تعلیق در روایت پادشاه و کنیزک» از غلامحسین غلامحسینزاده، «تحلیل زمان روایی از دیدگاه روایت شناسی بر اساس نظریة زمان در داستان بیوتن» از فرهاد درودگریان و «بررسی زمان روایت در نمایشنامة «زنان مهتابی، مرد آفتابی» از مهدی نیکمنش و سونا سلیمانیان.
ژنت میگوید: «بررسی نظم زمانمندانه روایت، مبتنی است بر مقایسه میانترتیبی که رخدادها یا بخشهای زمانمند در سخن روایی انتظام مییابند، با ترتیب زنجیرهای که همین رخدادها یا بخشهای زمانمند در داستان دارند؛ به گونهای که نظم و ترتیب زمانی مربوط به داستان، یا به واسطة خود روایت مورد اشارت قرار میگیرد و یا از این یا آن سرنخ فهمیده میشود»(قاسمیپور، 1387: 92).
این شتاب منفی که زمان متن روایی را با زمان داستانی یکسان مینماید ناشی از توصیف صحنهها و گفتگوهای متعددی است که کسرایی میان شخصیتهای داستان ترتیب داده است.