چکیده:
نوشتار حاضر به نقش انگارههای زبانشناختی قرآن در تکوین رهیافتهای سهگانة فراحداکثری، حداقلی و حداکثری جامعیت قرآن پرداختهاست. در این پژوهش، روشن میشود که چگونه انتخاب هر یک از آرائی که در این عرصه است، ساختاری متفاوت از موضوع جامعیت قرآن میآفریند. در ارزیابیهایی که میان انگارههای مختلف زبانشناختی همچون زبان رمزی، عرفی، ترکیبی و فطری انجام پذیرفت، سرانجام این نتیجه به دست آمد که رهیافت حداکثری با وجود اختلاف نظر در ارائة انگارهای واحد از زبان قرآن، نگرشی واقعبینانه و پذیرفتنی از زبان قرآن به دست دادهاست. اما آنچه میتواند شکل کاملتری از این انگاره بیافریند، آن است که بنای جامعیت قرآن جز بر پایة نظریهای که تلفیقی از زبان فطری و زبان ترکیبی باشد، استوار نخواهد آمد. زبان فطری فرازمانی بودن جامعیت قرآن را تامین مینماید و زبان ترکیبی، همگانی بودن آن را محقق میسازد.
خلاصه ماشینی:
، ج ١: ٣٤١) و موفق شد ديدگاه خـود را تـا سـال هـا در صـدر انديشـه هـاي پيرامـون موضـوع جامعيت قرآن جاي دهد، بـه گونـه اي کـه بـزرگ تـرين آثـار تفسـيري و علـوم قرآنـي بـا خوشامدگويي به نظريۀ غزالي، آن را به صورت رسمي پذيرفتند؛ به عنوان نمونـه ، در قـرن هشتم بدرالدّين زرکشي در کتاب جامع علوم قرآني خود، بـابي مسـتقل را بـا عنـوان «فـي القرآن علم الأولـين و الآخـرين » مـيگشـايد (ر.
با اين بيان روشن ميشود که يکـي از مبـادي که با دستيابي صحيح به حقيقت آن ميتوان بـه معرفـت واقعـي از جامعيـت قـرآن رسـيد، زبان قرآن است .
در ادامه ، روشن خواهـد شـد کـه مبـدأ حرکت نگرش هاي مختلـف در يـافتن تعريـف صـحيح جامعيـت قـرآن اشـتباه ، و معمـولاً تعريف جامعيت قرآن از سوي اين گروه ها تابعي از مسائل ديگر است .
در تعريف زبان رمزي آمده است : «زبان رمز، زباني اسـت کـه در آن ، واژه هـا در معنـاي وضـعي خـود بـه کـار نميروند، بلکه متکلم و مخاطب به صورت خصوصي کلمات را نشانه اي بر ايـن معاني قرار داده اند.
بنـابراين ، ديدگاه فراحداکثري نميتواند قرائتي صحيح از جامعيت قرآن باشد؛ زيرا چنـان کـه گفتـه شد، مبداء حرکت در رهيافت فراحداکثري، باطن قرآن است و همين امـر باعـث شـده تـا قرآن در اين نوع نگاه از ساده ترين مؤلفه هاي جامعيت قـرآن ، يعنـي هـدايت عمـومي دور شود و زبان قرآن که يکي از ابزارهاي اين غايت است ، صورتي رمزآلود بـه خـود بگيـرد.