چکیده:
نقد جغرافیایی یکی از رویکردهای نوین در حوزهی ادبیات تطبیقی معاصر میباشد که به مطالعهی فضا و مکان در آثار ادبی می پردازد و نحوهی نگرش چند نویسندهی بومی و غیربومی را نسبت به مکانی مشخص بررسی میکند. زمانی که مکان یک رمان، شهر یا مکانی واقعی باشد، مکان داستانی و مکان واقعی در چالش قرار میگیرند که نتیجهی آن، ارائه دادن تصاویر ادبی از یک شهر خاص می باشد. شهر پاریس نقطهی مشترک ادبی میان رمان «الحیّ الاتینی» اثر سهیل ادریس ورمان « سرانجام شری» اثر گابریل کولت میباشد، پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی و از منظر نقد جغرافیایی به بررسی این شهر در این دو رمان پرداخته است. نتایج به دست آمدهی این پژوهش حاکی از آن است که نگاه نویسندهی غیر بومی در رمان الحیّ الاتینی به پاریس، نگاهی است که شیفتهی مظاهر تمدن و فرهنگ و آزادی در غرب شده است و میکوشد ریشههای خویش را در شرق فراموش کند؛ به همین جهت تصاویری که نویسنده از مکانها ارائه میدهد –از سینما گرفته تا هتلی که شخصیت اصلی در آن اقامت دارد – مطابق با سیر روایی داستان و افکار قهرمان اصلی آن میباشد ؛ اما نویسندهی بومی در رمان سرانجام شری، نگاه واقع بینانه به پاریس دارد و با به تصویر کشیدن آن به نوعی میخواهد اوضاع و احوال افراد بعد جنگ جهانی اول را که دراین کشور دچار یاس، بیمعنایی و ناامیدی شدهاند را نشان دهد و بخشی از تاریخ پاریس را به تصویرکشد.
خلاصه ماشینی:
نتايج به دست آمده ي اين پژوهش حاکي از آن است که نگاه نويسنده ي غير بومي در رمان الحّي اللاتيني به پاريس ، نگاهي است که شيفته ي مظاهر تمدن و فرهنگ و آزادي در غرب شده است و ميکوشد ريشه هاي خويش را در شرق فراموش کند؛ به همين جهت تصاويري که نويسنده از مکان ها ارائه ميدهد –از سينما گرفته تا هتلي که شخصيت اصلي در آن اقامت دارد – مطابق با سير روايي داستان و افکار قهرمان اصلي آن ميباشد ؛ اما نويسنده ي بومي در رمان سرانجام شري، نگاه واقع بينانه به پاريس دارد و با به تصوير کشيدن آن به نوعي ميخواهد اوضاع و احوال مردم را که پس ازجنگ جهاني اول دچار يأس ، بيمعنايي و نااميدي شده اند نشان دهد و بخشي از تاريخ پاريس را به تصوير کشد.
نشان دهنده ي اين است که هنوز نوري از اميد دردل شخصيت اصلي داستان يعنيشري وجود داردو اميدواراست با استفاده از چيزهايي که او را به ياد گذشته مياندازند -مثل لئا معشوقه ي سابقش - بتواند خود را از اين بيهويتي نجات دهد اما در انتها ميبينيم که کم کم اين نور اميد نيز از بين ميرود تاجايي که با عبارت « غباري روي قرص ماه را ميپوشاند» و يا «ادمه تنها چراغ باقيمانده را خاموش کرد» نوميدي کامل شري را از همسو شدن باجريانات بعد از جنگ نشان ميدهد و اين خود باعث ميشود تا فضاي شهر پاريس تيره ترنمايان شود.