چکیده:
در قرن های متمادی مورخان و اندیشمندان مسلمان در موضوع های گوناگون در باب سیره پیامبر(ص) به پژوهش پرداختند و به دنبال ارائه نگاه جدید به این موضوع بودند. در دوران معاصر نیز نویسندگان با رویکردهای متفاوت به پژوهش در باب سیره پیامبر(ص) دست زدند. از جمله نویسندگان معاصر که سعی کرده با نگاهی نو و انتقادی به بررسی سیره پیامبر(ص) بپردازد، هشام جعیط، مورخ تونسی و نویسنده کتاب فی السیره النبویه می باشد. این پژوهش سعی بر آن دارد تا به واکاوی اندیشه های هشام جعیط در حوزه سیره نگاری بپردازد و میزان تاثیر پذیری وی از اندیشه های نومعتزلیان در ارائه تفسیر جدیدی از سیره روشن نماید و به این پرسش پاسخ دهد که شیوه سیره نگاری هشام جعیط دارای چه ویژگی هایی می باشد؟ فرض ما این است از آنجایی که نویسنده در حوزه سازگاری و انطباق دین اسلام با تحولات مدرنیته نقش فعالی داشته، موفق به ارائه تعاریفی نو در حوزه سیره نبوی شده است که این نگاه متاثر از نومعتزلیان می باشد.
خلاصه ماشینی:
در این بخش نویسنده نگاهی مفهومی به معنی وحی و اهمیت آن در اسلام با سایر ادیان دارد و سپس مفهوم قرآن با الکتاب نزد یهود و مسیحیها مقایسه شد به کشف منتهی میشد و قصد روشن شدن معنی تجلی الهی به پیامبر(ص) را دارد به خاطر (تنزیل) نازل شدن وحی به خاطر آن «در سیره نبوی مانند اتفاق حرکت استثنایی ظاهر میشود در حالی که وحی با نظم و برنامه خواهد آمد».
جعیط در فصل 2 تا 8 به شرح و تفسیر نحوه نزول وحی بر پیامبر(ص) و نیز به چگونگی رابطه انسانی با خداوند میپردازد و همه نظراتش برای این امر این است که وحی قرآن به پیامبر(ص) توسط جبرئیل بود و ممکن نبود که خدای سبحان بر او تجلی پیدا کند و مانند وبر حضرت محمد(ص) را در دریافت وحی با سایر پیامبر(ص) ان بنی اسرائیل همردیف میداند و به خصوص شباهت که حضرت موسی و حضرت محمد از این جهت با همدیگر دارند (الرضوان، 1424ق: 280).
جعیط مفهوم پیامبر(ص) امی را بر اساس آیات قرآن و روایات و یا تفسیر عالمان لغت تفسیر نمیکند، بلکه در یک تقابل موجود در بین ادیان یهود و اسلام تشریح میکند و هدف از آوردن این عبارت را برای بیرون آوردن حقیقت دین از دست یهودیانی میداند که معتقد بودند قوم برگزیده خداوند هستند و برای همیشه این امتیاز برای آنان باقی میماند.