چکیده:
جامعه شناسی قومیت برای اشاره به اشکال خاصی از تمایزات فرهنگی وضع شده است. مفهوم جامعه-
شناسی قومیت با مفاهیم نژادی و تنوع فرهنگی در هم تنیده شده است و قصد دارد تفسیری از
وضعیت پیچیده قومی ارائه دهد. خراسان در پویه تاریخ بهدلیل موقعیت جغرافیایی، کمتر تحت تاثیر
فرهنگهای مهاجم قرار میگرفت و از این لحاظ مستقل بود. اما بعد از فتوحات اعراب و مهاجرت
عدهی زیادی از آنها به خراسان، احوالات این دیار تغییر کرد و درگیر یک دوقطبی قومی شد. برای
خراسان در بحبوحه قیام ابومسلم خراسانی دو قومیت مجزا میتوان در نظر گرفت و بهصورت کلی
آنها را به دو گروه عرب و خراسانی تقسیمبندی کرد. بعدها اختلافات قبایل عرب باعث شد مثلثی در
خراسان شکل گیرد که قومیت و منفعت در آن ترکیب شده بودند. مساله اصلی این است که چگونه
میتوان کنشهای قومی خراسان را با تئوریهای انتخاب عقلانی و نخبگان، که از پارامترهای جامعه-
شناسی قومیت هستند، تبیین و تفسیر کرد؟ چگونه میتوان با جامعهشناسی قومیت، خیزش خراسانیان
را مقید به یک انقلاب سیاسی، یا یک انقلاب اجتماعی- قومی کرد؟ به این منظور پژوهش حاضر
علاوه بر اینکه سعی میکند با استفاده از منابع داخلی و خارجی پاسخ مناسبی به این پرسش بدهد،
در عین حال به نقد آن نیز خواهد پرداخت. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که تئوری نخبگان و
انتخاب عقلانی هر دو بهگونهای از پوپولیسم اشاره میکنند که پس پشت آن، سوء استفاده از قومیتها
قرار دارد، در حالیکه برای خراسانیان متاثر شدن از فرهنگ، بارزتر از سیاستهای تحمیلی به نظر
میرسد و بنابراین انقلاب خراسان نمیتواند کاملا سیاسی تلقی شود.
خلاصه ماشینی:
یافتههای تحقیق حاکی از آن است که تئوری نخبگان و انتخاب عقلانی هر دو بهگونهای از پوپولیسم اشاره میکنند که پس پشت آن، سوء استفاده از قومیتها قرار دارد، در حالیکه برای خراسانیان متأثر شدن از فرهنگ، بارزتر از سیاستهای تحمیلی به نظر میرسد و بنابراین انقلاب خراسان نمیتواند کاملا سیاسی تلقی شود.
توسعه اختلافات داخلی قبایل مستقر در سرزمینهای بصره و کوفه که از عهد حکومت امام علی (ع) در این مناطق گسترش یافته بود، ضرورتها را برای جریان مهاجرت اعراب به سرزمینهای ایران و خراسان مهیا ساخت (اکبری، 1388: 8).
این تغییر اجتماعی در خراسان با یک تغییر فرهنگی آغاز شده بود: دین: ایرانیان زرتشتی، جای خود را به خراسانیان مسلمان داده بودند.
البته اگر بعد از روی کار آمدن بنیعباس، تغییر چندانی در اوضاع و احوال فرودستان خراسان پدید نیامد، دلیلش این بود که داعیان عرب عباسی (که حاکمان بعدی بودند)، پرده از نقاب خود برداشتند و مشخص گردید حتی شعار "الرضا من آل محمد" را در راستای اولویتهای سیاسی خود برگزیدهاند.
دانیل دنت (1354: 180) مورخ معاصر اعتقاد دارد انقلاب خراسان جنبههای اقتصادی ندارد و از نصر بن سیار بهعنوان بهترین و عادلترین حکام خراسان در زمان امویان یاد میکند و به عقیده او، اصلاحات مالیاتی نصر در خراسان، سیاست عادلانهای درباره موالی بهوجود آورده است و اینگونه نظر فان فلوتن را که میگوید که کمر ایرانیان زیر بار سنگین مالیات دوتا شده بود و در این فرصت، آماده انقلاب بودند را نقض میکند.