چکیده:
یکی از موضوعات مهم در اسطورهشناسی و دینپژوهی تطبیقی که جنبه جهانی دارد و در همه ملل و اقوام دیده میشود، موضوع مرکز است. مرکز در حقیقت محوری است مینوی و قدسی که انسان به واسطه آن، به نوزایی و تشرّف میرسد و به امری والا، نائل میآید. مرکز، ممکن است شخص، جسم، فکر، مکانی مذهبی یا حتی کوهی اسطورهای باشد. در کیهانشناسی اساطیری ایرانی و یهودی، مهمترین نماد مرکز، کوه است؛ کوه البرز در اساطیر ایرانی و کوههای جرزیم، صهیون، سینا، هور و ... در اساطیر یهودی، که به واسطه پیونددهندگی زمین به آسمان، یعنی جایگاه خدایان، سرشار از نیروی قدسی و مینوی است و از طریق آن، بسیاری از شاهان، پهلوانان و رهبران دینی اسطورهای، به نوزایی و تشرّف رسیدهاند. کوههای اساطیری ایرانی و یهودی، از آنجا که مرکزی قدسی هستند، جایگاه برخی خدایان و ایزدان تصوّر شدهاند و در حقیقت، یادآور بهشت آغازیناند. نگارندگان در این جستار بر آنند تا با مقایسه اساطیر ایرانی و یهودی، اهمیت این کوههای اسطورهای را به مثابه مرکزی کیهانی، که آیین تشرف بدان واسطه صورت میپذیرد، نشان دهند.
خلاصه ماشینی:
در اساطیر یهودی، که به واسطه پیونددهندگی زمین به آسمان، یعنی جایگاه خدایان، سرشار از نیروی قدسی و مینوی است و از طریق آن، بسیاری از شاهان، پهلوانان و رهبران دینی اسطورهای، به نوزایی و تشرف رسیدهاند.
در کیهانشناسی اساطیری ایرانی نیز، کوه البرز مهمترین مرکز قلمداد شده و به عنوان مکانی قدسی و مینوی، همۀ ویژگیهای لازم در این خصوص را دارد.
در کیهانشناسی اساطیری یهودی نیز کوههای مقدسی همچون جرزیم، صهیون، سینا و هور، در مجموع و بهاتفاق، کارکردهایشان به عنوان نمادی از کهنالگوی مرکز، همان کارکردهایی است که کوه البرز در اساطیر ایرانی بر عهده دارد.
از آنجا که در کیهانشناسی اساطیری ایرانی و یهودی، مهمترین نماد مرکز، کوه است (در اساطیر ایرانی، البرز، و در اساطیر یهودی، کوههایی چون جرزیم، صهیون، سینا، هور و موریا) بسیاری از اعمال قهرمانانه، آیینی و مذهبی، پیرامون آن اتفاق میافتد و قهرمان و نوآموز مذهبی، به واسطه انرژی و نیروی قدسی مرکز (کوه)، به تشرف و نوزایی میرسد.
در اساطیر یهودی نیز برخی از کوهها به مثابه مراکز کیهانی، حریمی قدسی به شمار میآمدند؛ به گونهای که یهوه، بر فراز آن کوهها بر پیامبران بنیاسرائیل نازل میشد و بدین واسطه، کوههای مقدس، محل اتصال عالم لاهوت و ناسوت محسوب میشد (اول پادشاهان، باب 19، بند 9؛ دوم تواریخ، باب 3، بند 1).
با توجه به نمونههای فوق و نمونههای فراوان دیگری که در اساطیر و داستانهای ایرانی و غیرایرانی میتوان آورد، واضح است که کوه (و در اینجا، کوه البرز) به عنوان محوری کیهانی که در قامت مرکزی معنوی و قدسی برای ارتباط با عالم الاهی و مینوی ظاهر شده است، سبب تشرف قهرمان میگردد.