چکیده:
انقلاب صنعتی و پیامدهای آن همراه با تحولات منطقه ای و فرامنطقه ای در اواخر سده هیجدهم و سالهای آغازین قرن نوزدهم م/سیزدهم ق، همزمان با به قدرت رسیدن قاجارها در ایران، سبب ورود ایران به دایره سیاست بین الملل گردید. مشخصه اصلی سیاست خارجی ایران را، در مدت زمانی بیش از یک قرن، رقابت روسیه و انگلیس تشکیل می داد. پیامدهای منفی این رقابت بتدریج برخی از دولتمردان ایران را ترغیب نمود تا پای قدرت ثالث را به ایران باز کنند. پیشگامان سیاست نیروی سوم ابتدا صرفا هدف سیاسی داشتند، اما بتدریج درصدد بهره گیری از کمکهای اقتصادی و انسانی قدرت ثالث برای کمک به اقتصاد ایران و اصلاح نظام اداری ایران نیز برآمدند. یکی از دولتهایی که به عنوان نیروی سوم مورد توجه ایرانیان قرار گرفت، آمریکا بود. تلاش دولتمردان ایرانی برای کشاندن آمریکا به صحنه سیاسی ایران تا زمان جنگ جهانی دوم بی نتیجه ماند. با وقوع جنگ جهانی دوم و اشغال ایران در شهریور 1320/1941 برخی عوامل داخلی و خارجی یک بار دیگر زمینه را برای حضور آمریکا در ایران فراهم کردند، اما این بار برخلاف دفعات قبل موقعیت استراتژیک ایران، وجود میدانهای نفتی همراه با بازارهای تجاری آن، رهبران آمریکا را به تثبیت نفوذ خود در ایران ترغیب کرد. راهکار دولت آمریکا برای نیل به منظور خود در ایران دفاع از استقلال و تمامیت ارضی ایران بود. آنچه بستر سیاسی مناسب را برای تعقیب این راهکار فراهم کرد، سیاستهای تحریک آمیز شوروی همراه با سیاستهای انفعالی بریتانیا در قبال آن بود. فرآیند جایگزینی آمریکا به جای انگلیس از ایران در سال 1322هـ./1943م. آغاز و با اعلان دکترین ترومن در مارس 1947م. / اسفند 1325هـ. کامل گردید. مهمترین پیامد این تحول برای ایران، تبدیل این کشور از یک دولت بی طرف در صحنه روابط بین الملل به یک دولت فعال ضدکمونیست در سالهای بعد از کودتای 28 مرداد 1332هـ./1953م. با ماهیت دست نشاندگی بود؛ وضعیتی که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به آن پایان داد.
خلاصه ماشینی:
"شایان یادآوری است که این موضوع در برخی از منابع که سیاست خارجی ایران به طور عام در دوران پهلوی را بررسی کردهاند،همانند تاریخ سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی نوشتۀ دکتر عبد الرضا هوشنگ مهدوی و تاریخ روابط خارجی ایران تألیف دکتر ازغندی،بررسی شده است،ولی تفاوت اصلی این مقاله با نوشتههای قبل در این نکته است که به تبیین این مهم میپردازد که چگونه آمریکا از سیاست تهاجمی شوروی در ایران در زمان جنگ جهانی دوم و رویکرد انفعالی دولت بریتانیا در قبال آن بهرهبرداری نمود و با طرح شعار دفاع از استقلال و تمامیت ارضی ایران،موفق به جلب نگاه مثبت نخبگان ایرانی نسبت به خود برای تثبیت نفوذ خود پس از جنگ گردید.
آنچه زمینه را برای تحقق دکترین مدنظر دولتمردان آمریکا در ایران؛یعنی دفاع از استقلال و تمامیت ارضی ایران،فراهم کرد،سیاستهای تحریکآمیز شوروی در خصوص نفت شمال در زمان جنگ و موضوع خروج نیروهای این کشور از ایران پس از پایان جنگ همراه با سیاستهای انفعالی بریتانیا در قبال این دو موضوع بود که در سطور زیر پیرامون هر یک توضیح داده خواهد شد: نیروهای شوروی،در شهریور 1320 بنا به تقاضای دولت بریتانیا وارد ایران شدند،اما با گذشت اندک زمانی مشخص گردید که شوروی علاوه بر اهداف کوتاه مدت زمان جنگ، در صدد بهرهبرداری از تمام امکانات موجود در ایران؛یعنی مسائل اقت صادی،قومی،زبانی و ایدئولوژیک برای نیل به اهداف خود در آینده است(/21صص 149-150)."