چکیده:
جامعهشناسان زبان، نقش عوامل غیر زبانی مختلف، همچون قومیت، جنسیت، تحصیلات، طبقۀ اجتماعی، سن و منطقۀ جغرافیایی را در پیدایش گونههای زبانی بسیار مؤثر دانستهاند. یکی از این طبقات اجتماعی، طبقۀ دانشجویی است که با گفتمان ویژۀ خود تعریف میشود. این جستار با مطالعهای که بر روی زبان دانشجویان داشته است، به این نتیجه رسیده که در وضعیت کنونی، نقش تأثیری این عوامل دگرگون شده است؛ هم به دلیل تحوّلات فرهنگ جهانی به دنبال جنبش تکنولوژیک و هم دگردیسیهای فرهنگی ایران در دهههای اخیر، متأثر از تحولات بینالمللی و رخدادهای داخلی و بر هم خوردن پیشفرضهای گذشته. بر همین اساس با محوریت سه متغیّر سن، تحصیلات و جنسیت و چگونگی تأثیر آنها بر زبان که نظام قدرت جدیدی را در زبان سامان میدهد و همگرایی این عوامل و بی فروغ شدن عوامل متصلّب پیشین، گفتمانی جدید را صورتبندی میکند که تجلّی تمامعیاری در زبان دارد و از آن با عنوان «زبان تیره» یاد شده است. زبانی که در دهۀ پیشین از آن به زبان مخفی تعبیر میشده؛ امّا اکنون از پس پرده به درآمده است. ضمن بررسی توصیفی و تبیینی این زبانگونه، به این نتیجه میرسد که این زبانگونه -که بیانگر سبک خاصی از زندگی است- ایدئولوژی مسلّط را به شیوهای نو و با رویکردی تقابلی با بحران مواجه میکند و صرفاً پدیدهای اخلاقی نیست که با اندرزنامه و هشدارنامه اصلاح پذیرد؛ بلکه محصول متغیّرهای ژرف و پیچیدۀ اجتماعی سیاسی است.
خلاصه ماشینی:
تحصيلات دانشگاهي، به اعتبار ظرفيت بالقوه براي تأثيرگذاري اجتماعي و اقتصادي و به دليل دارا بودن چشم اندازي روشن ، همواره نوعي سرمايۀ اجتماعي، فرهنگي محسوب ميشده است ؛ اما دو عامل توده اي شدن در پي گسترش کمي انواع دانشگاه ها و تنزل منزلت دانشجو و نيز فقدان افق روشن براي تحصيل کنندگان که به تقليل کيفي آن نيز انجاميده ، آن را بعضا به ضد سرمايه بدل کرده است ؛ از همين رو زباني که توسط دانشجويان به کار گرفته ميشود، نه تنها مناسبتي با زبان مورد انتظار 1.
اما اساس مطالعۀ اين جستار، درهم شدگي متغيرهاي گوناگون غيرزباني در پيدايش گونۀ زباني خاصي است که از آن به گونۀ زباني جوانان ياد ميشود؛ يعني متغير سن و شايد دقيق تر، متغير نسل بر متغير جنسيت فائق آمده است ؛ اما اين چيرگي، متغير ديگري با عنوان متغير تحصيلات و نيز فضاي فکري را دچار ترديد جدي کرده است ؛ تا آنجا که به نظر ميرسد خلأها و کمبودهاي فرهنگي در عرصه هاي اجتماعي، خود را در زباني عصبي و بغض آلود متبلور ميکند که بشدت جنسيت زده است و طرفه آنکه اين زبان توسط هر دو گروه زن و مرد به کار گرفته ميشود.
ويژگيهاي زبان تيره دانشجويي طبقۀ گستردة دانشجويي در ايران ، امروز يکي از برجسته ترين طبقات اجتماعي است که جدا از خاصيت طبقگي، به دليل هم سني ، دانشجويي، نيازها و دغدغه هاي مشترک بيپاسخ و جهان بيني همسان ، جهاني ويژة خويش را شکل داده اند که در منظومۀ رفتاري خاص و نيز فرهنگ قاموسي ويژه نمودار ميشود و زبان گونه اي را شکل ميدهد؛ اما اين زبان گونۀ خلاق از آنجا که از منابع ناگواري تغذيه ميکند، اغلب ميل به هنجارگريزي دارد.