چکیده:
یکی از پیامدهای شایع در مطالعات دین که مانع از شناخت درست و دقیقِ تجلیات آن در عرصههای فردی و اجتماعی گردیده، تحویلگرایی است. شیوع و رواج آن چنان ریشهدار و گسترده است که کمتر توجهی را به سوی خود جلب میکند؛ به همین دلیل چندان مورد امعان نظر قرار نمیگیرد. از نخستین گامهای لازم برای کنترل و غلبة بر رویکرد تحویلی، شناسایی و ردیابیِ آن در ادبیات نظری دینپژوهی است. «تحویلگرایی در مطالعات اجتماعیِ دین» این کار را با نشاندادنِ عقبه و مصادیقِ آن در موضوعات و حوزهها و سطوح مختلف و سپس با آشکارسازی آن در رهیافتهای نظری مطرح در جامعهشناسی دین دنبال کرده است.
خلاصه ماشینی:
از «نوخاستهگرایی» (Emergetism) به عنوان یکی از رویکردهای تعدیلشده فیزیکالیسم یاد میشود که وجود پدیدهها یا جنبههای غیرفیزیکی را در عالم میپذیرد؛ اما آنها را نه به مثابه وجودی مستقل، بلکه مولود جهشهایی میداند که در عالم فیزیک رخ داده است؛ به همین رو هم نتوانسته است دامان خویش را از آسیب تحویلگرایی بپیراید (برای تفصیل، ر.
تحویلگرایی در این سطح بر خلاف موارد قبلی که با «احالهجویی» همراه اگوست کنت که خود از حیث دیگری دستخوش نگرش تحویلی است، اجزانگری را در علومی نظیر زیستشناسی و جامعهشناسی که در زمره علوم ارگانیک و ترکیبی هستند، مورد نقد قرار داده است (ر.
1 * لازم است به فهرست فوق که متمرکز بر موضوع «دین» بود و منتج از فرض دلالتیبودن آن، محور دیگری هم افزوده شود درباره کنشگران اجتماعی درگیر امر دین، یعنی «دینداران»؛ چراکه این موضوع نیز به همان اندازه در معرض نادیدهانگاری از سوی ناظران بیرونی است.
فرایند تعدیل و اصلاح نظریات دین، مولود همین عطف توجه و محصول تلاش برای رفع این نقیصه در مطالعات دین بوده است.
دین بر این اساس یک پدیدة در حال افول است که ارزش تأمل و بررسیهای بیشتر را ندارد و بیش از خود آن، باید به سخنگفتن در اطراف آن پرداخت؛ به همین جهت نیز عمدتا سراغ زمینههای برآمدن و مورد توجه قرار گرفتن و پاییدن آن رفتهاند (برای تفصیل بیشتر درباره بدویشناسی، ر.
رهیافت «اثباتی» همین بیاعتنایی نسبت به موضوع مطالعة خویش را از مسیر دیگری روا داشته و دنبال کرده و به همان موضع و نظرگاهی دربارة دین رسیده است که بدویشناسان بدان دچار بودهاند.