چکیده:
پژوهش حاضر جهت شناخت بهتر و عمیق تر شاهنامة فردوسی از الگوی گفتمان شناسی انتقادی ون لیوون(2008) برای بررسی مولفه های گفتمان مدار مبتنی بر پوشیدگی و صراحت استفاده نموده و به بررسی و تحلیل کمی و کیفی برشی از متن داستان پادشاهی بهرام گور در ارتباط با روابط ایران در زمان ساسانیان با شنگل هند و سرزمین هند پرداخته است. شیوة پژوهش تحلیلی-توصیفی است و با استناد به آثار کتابخانه ای انجام گرفته است. در این راستا، این پژوهش گامی نو در زمینة زبان شناسی ادبیّات و سبک شناسی زبان شناختی برداشته است و نشان می دهد که چگونه یک اثر ادبی بزرگ با نشان دادن لایه های معنایی مختلف و پنهان آن همچون »تاریخ» می تواند فعال و پویا باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که فردوسی در داستان بهرام گور و شنگل هند با بسامد بالا از مولفه های جامعه شناختی-معنایی مطابق با الگوی پژوهش استفاده نموده است؛ این نکتة مهم نشانگر بازتاب جریان قدرت و ایدئولوژی در لایه های زیرین متن و نقش آن در صراحت و پوشیدگی شخصیت ها یا کارگزاران و کارکردهای آنان است.
خلاصه ماشینی:
نتايج پژوهش نشان مي دهد که فردوسي در داستان بهرام گور و شنگل هند با بسامد بالا از مؤلفه هاي جامعه شناختي-معنايي مطابق با الگوي پژوهش استفاده نموده است ؛ اين نکتۀ مهم نشانگر بازتاب جريان قدرت و ايدئولوژي در لايه هاي زيرين متن و نقش آن در صراحت و پوشيدگي شخصيت ها يا کارگزاران و کارکردهاي آنان است .
نقش گفتماني و انتقادي مؤلفه هاي جامعه شناختي-معنايي در تصوير سازي شخصيت ها يا کارگزاران اجتماعي و نيز صراحت و پوشيدگي گفتمان آنان با توجه به روابط ايران با سرزمين هند در زمان پادشاهي بهرام گور، به چه صورت است ؟ ٣.
١-٣-روش تفصيلي تحقيق پژوهش حاضر به تحليل گفتمان انتقادي داستان پادشاهي بهرام گور شاهنامۀ فردوسي دربارة روابط ايران و بهرام گوردر زمان ساسانيان با شنگل هند و سرزمين هند مي پردازد؛ به اعتقاد يار محمدي «يکي از راه هاي انجام يک تحقيق کيفي درنظرگرفتن نظريه يا چارچوبي با اصولي پذيرفته شده در داخل پارادايمي(=الگوي مسلط ) خاص ميباشد تا اينکه داده هاي مورد بررسي با توجه به اين اصول تحليل شوند و نيز صحت و سقم نتايج محک زده شود»(يارمحمدي، ١٣٨٥: ٧٦).
رحيميان و جوکار (١٣٩٤) نيز شيوه هاي تصويرسازي کارگزاران اجتماعي در اشعار سياسي ملک الشعراي بهار بر اساس مؤلفه هاي جامعه شناختي-معنايي ون ليوون (٢٠٠٨) تحليل و بررسي نموده و به اين نتيجه رسيده است که بهار با کمک مؤلفه هاي گفتمان مدار، نظر و عقيدة خود را به خوانندگان القاء مي کند و آنها را به حمايت از مشروطه و مقاومت در برابر ظلم شاه و عمال مستبدش فرا مي خواند.