چکیده:
جنگ به عنوان یک فرآینداجتماعی در هر جامعهای که رخ دهد وجوه مختلف زندگیانسانی را تحت تاثیر قرار میدهد. از جملهی این حوزهها، زمینههای تولیدات هنری است. و گاه این تولیدات الزاما توسط هنرمندان آکادمیک و با رویکرد و زبانهنری شناخته شدهی روز تولید نمیشود. از آثار پیش از تاریخ تا امروز آدمیان به هر شکل که توانستهاند موضوع جنگ را بازتاب دادهاند و در بسیاری از این تولیدات، بخش نامطلوب آن را به امید توقف و تغییر به تصویر کشیدهاند. از آخرین نمونههای اینگونه آثار که توسط مردمان عادی و سنتی در اعلام انزجار از جنگ بیان شده فرشهایی است که در افغانستان بافته شده و در آنها المانهای جنگ، به عنوان موضوعی آزاردهنده مورد اشاره قرار گرفته است. پرسش آن است که آیا بافندگان و تولیدکنندگان فرش سنتی در افغانستان، بدون آموزشهای هنری، چگونه و با چه سامانهای به این مهم دست یافتهاند؟ و آیا توان بازخوانی و دستهبندی در این گونه آثار امکانپذیر است؟ با این نگاه پس از بررسی مختصر نقش و طرح در قالیبافی، به بررسی نمونههایی که به فرش جنگ در افغانستان مشهورند پرداخته شد و نتیجتا با رهیافت به دست آمده یکی از آثار برجستهی ایجاد شده در این زمینه تحلیل هنری شده است.
خلاصه ماشینی:
اين که چرا اين نقوش بر اين فرش ها ايجاد گرديده اند و آيا ميتوان اين آثار را دسته بندي کرد يا خير؟ ٢-١- اهداف و ضرورت تحقيق آنچه در اين نوشتار مورد نظر قرار دارد، پيگيري فهم دقيق تري از درک هنرمندانه ي توليدکنندگان فرش هاي سنتي از مفهوم طرح و بيان ايده هاشان به زبان تصوير و به تعبيري گرافيک است .
به عبارت ديگر اين پرسش مطرح است که چگونه اول بار انديشه ي اجرا و بافت نقوش قابل شناسايي، با رنگ هاي مختلف درکنار هم منجر به ايجاد يک اثر واحد گرديد؟ ارائه ي پاسخي قطعي دراين ارتباط وجود ندارد و هرگونه ارائه نظرـ دست کم در حوزه ي فرهنگي ايران ـ بدون توجه به پيشينه ي بافته ها در مناطق مرکزي و شرقي ايران (تصوير شماره ٢) پيش از عصر (به تصویر صفحه مراجعه شود) هخامنشي، ميتواند دور از واقعيت باشد و البته آنچه در پژوهش هاي آينده ميتواند روشنگر اين پرسش باشد.
(تصوير شماره ٣) اگرچه برخي از پژوهشگران اعتقاد به نو بودن طرح هاي گل وبوته اي دارند که رو در روي نقوش سنتي، روستايي و عشايري ايستاد و معتقدند که در ايران ، دستاورد مديريتي (به تصویر صفحه مراجعه شود) و حکومت سليقه اي شاهان (صفوي) آن را تا تصوير شماره ٤ : قاليچه موسوم به خرسک ، شاهسوني؛ ١,٥*٢,٥ متر، حدود سال ١٣١٠ ، عکس : نگارنده مرحله نابودي مطلق پيش برد (ژوله ،١٣٩٢: ٤٠)اما، گزارش هاي تاريخي همچون ، فرش موسوم به بهار يا بهارستان از زبان طبري و يا بلعمي شاهدي ديگر بر اين موضوع است که طرح باغ و گل و بوستان از گذشته هاي دور در ايران رواج داشته است .